بنام خداوند بخشنده بخشایشگر

بچه ها!  باغ ارم که یادتونه ! نه؟

من عاشق رشته حقوقم(یعنی بودم)

هرچندحقوق عاشقی نیست

در باغ ارم چه آشیان است

باغی که در او شقایقی نیست

دانشکده مهندسی2-محل کلاسهای ما از1372تا آخر-یادتونه دیگه؟مگه نه؟

محل تشکیل کلاسها (یادش بخیــــــــــــــــــــــــریادش بخیر)

همکلاسی های عزیز

همانند اوایل پاییز۱۳۷۱که در باغ ارم دورهم جمع شدیم

مانند دوستانی که سالیانی دراز از راه بسیار دور به هم رسیده بودیم

وقتی با انارهای نارس باغ از خود پذیرایی می کردیم

و هرگز باورنمی کردیم که از هم جدا شویم

وقتی باغبانها چشم دیدن ما را نداشتند

وقتی اطلسی ها با هم می رقصیدند

و روزی که عطر گلهای محمدی ما را به بهشت برین وعده می داد

چه کسی خیال می کرد

ترانه های خوشبختی از یادمان برود

چه کسی به کودک درون ما مژده می دادکه بزرگ خواهد شد

و پشت میز قضاوت

در مورد جوانی از دست رفته خود قضاوت خواهد کرد

روزی که برف آمد

بهمن ۱۳۷۴بود

که امتحان تعارض قوانین به تعویق افتاد

وشیراز

سـفـیـد

سفـیـد

ســفـــیــدشد

و وقتی برفهای روی برگهای سبز درختان آب شدند

نمره من ۱۹ شد

و دکتر مردانی به من شادباش گفت

و روزی که همه چیز تمام شد

ـــکه نباید تمام می شد

و باور ندارم که تمام شده است ــــ

امتحان سازمانهای بین المللی هم تمام شد

و روزی که مثل هیچیک از روزهای دیگرنبود

باد آرام می وزید

و دیگر از اطلسی ها

هیچ تصویری در ذهن من نبود.........

سلام همکلاسی های عزیز

کلاسهای ما هم بعد از ما اینطوری خالی مونده . مگه نه ؟

ردیف

نام خانوادگی

نام

تحصیلات

شغل

1

ابراهیمی

عیسی

کارشناسی ارشد

وکیل/تهران

2

ابراهیمی قوشچی

حسن

ارشدخصوصی

رییس مجتمع قضایی ارومیه

3

آرمند

امید

کارشناسی

وکیل/شیراز

4

اژگان

گلتاج

کارشناسی

دبیر/شیراز

5

اسماعیلی

کرامت

کارشناسی

وکیل/شیرار

6

اقدامی

لیلا

کارشناسی

قاضی/شیراز

7

انبارکی مطلق

مریم

ارشدبین الملل

وکیل/دیر

8

بلندزاده فسایی

سعید

کارشناسی

قاضی/شیراز

9

بوستانی

سارا

کارشناسی

سردفتر/جهرم

پاکدامن

رویا

کارشناسی ارشد

وکیل/مشهد

10

حسینی آذر

سیفعلی

ارشدخصوصی

قاضی/تجدیدنظر آ.غ

11

حیدری

کرامت

کارشناسی ارشد

کارمندگمرک/شیراز

12

خندانی

علی

دکترا

سردفتر/تهران

رییس کانون سردفتران

13

رحیمی زاده منصورخانی

یعقوب

دکترا

قاضی /رییس مجتمع قضایی شیراز

14

رهایی

محمدکاظم

کارشناسی

نظامی/بازنشسته/شهرضا

15

رنجبر صحرایی

مسعود

دکترای خصوصی

وکیل/استاد/شیراز

16

زحلیبهرامکارشناسی

کارمندثبت شیراز

17

زمانی

تیمور

کارشناسی

وکیل/نقده

18

سالم حقیقی

صنم

دکترای حقوق یا گرایش نفت

-تهران

19

سلیمانی

حسن

دکترای بین الملل

؟

20

شرافت

مهرنوش

کارشناسی

قاضی/کرمان

21

شیخی پور

محمدحسن

کارشناسی

قاضی/تجدید نظر تهران

22

صادقی

عالیه

ارشدعمومی

قاضی /شیراز

23

عسگری

جبار

ادانشجوي دكتراي خصوصی

وکیل/شیراز

24

علیخانی

مرضیه

کارشناسی

وکیل/شیراز

25

علیزاده شورکی

اکبر

ارشدحقوق بشر

؟/یزد

26

غائبی

براتعلی

ارشدخصوصی

قاضی/تجدید نظر خراسان شمالی

27

فرخی

زهره

دکتری/خصوصی

وکیل/استاد/شیراز

28

فرخی

عباس

کارشناسی

؟

29

فعال

بهزاد

کارشناسی

وکیل/رشت

30

فیروزرنجبر

صدرالله

ارشدخصوصی و جزا

قاضی/تجدید نظر تهران

31

فیضی چشمه گلی

مرحوم صیدمحمد

دانشجوی ارشدخصوصی

علت فوت:سرطان /بهمن77

32

قاسمی

بهروز

کارشناسی

سردفتر/بوشهر

33

قیاسوند

حمید

ارشدجزا

وکیل/همدان

34

کامرانی

صالح

ارشدخصوصی

وکیل/ساکن سوئد

35

کریمی

غلامرضا

دکتر

وکیل/استاد دانشگاه تهران

36

کشاورز

اسدالله

دکتر

قاضی/استاد/تجدید نظر شیراز

37

۵۲۹۴۷

دکترای حقوق بین الملل

استاددانشگاه آزادکرج/پژوهشگر

38

گلچیان نیک

فرشته

ارشدبین الملل

تهران/مشاوربانک صنعت و معدن

39

متوسل

سیروس

دکتری حقوق

وکیل شیراز و دبی

40

محمدحسن پور

غلامعباس

ارشدعمومی

قاضی/بندرعباس

41

محمدنتاج کردی

هاجر

کارشناسی

قاضی/شیراز

42

مرادی فر

بهمن

دكتر

قاضی/کرمانشاه

43

مزارعی

اسماعیل

ارشد خصوصی

قاضی/تجدید نظر شیراز

44

منفردجهرمی

محمدرضا

ارشدعمومی

قاضی جهرم

45

نصری

محمدمهدی

کارشناسی

سردفتر/شیراز

46

نقی زاده

فرزاد

ارشدعمومی و خصوصی

قاضی/تجدید نظر شیراز

47

۵۲۹۶۱

کارشناسی

وکیل/اصفهان

48

یوسفی باصری

عباس

کارشناسی

کارمندگمرک/شیراز

49

شاه صادقی

محمود

ارشدجزا

قاضی/برازجان

50

انجم روز

هدایت الله

دکترا

وکیل/دهدشت

51

فتاح

فرشته

کارشناسی

سردفتر/یاسوج

52

کرمی

مهرداد

کارشناسی ارشد

قاضی/انتظامی قضات

53

ارکیا

محسن

ارشدخصوصی

وکیل/شیراز

54

الهی

محمدرضا

دکترا

وکیل/شیراز

55

نیک نام

یدالله

کارشناسی

وکیل/شیراز

56

نیک نژاد

سیدهادی

کارشناسی

وکیل/یاسوج

57

هاشمی

سیدعلی

ترک تحصیل

ساکن بردخون دیر

58

حجازی

سیدحسین

ارشد خصوصي

وکیل/تهران

59

رنگین کمان

محمدرضا

کارشناسی

مالک انتشارات/تهران

60

رضاییان

فاطمه

ارشدخصوصی

وکیل/بیجار

61

یعقوبی

عیسی

كارشناسي

دبیرمدارس فارس

62

کاظم آبادی

محمد

دکتر

وکیل/تهران

63

متین

محسن

کارشناسی

وکیل/اصفهان

64

لک چشمه سلطانی

مهین

دانش آموخته علوم قرآن و حدیث

مدرس قرآن كريم/اصفهان

65

فاضل نجف آبادی

محمدرضا

کارشناسی

نجف آباد

66

شریفی قروه

فاطمه

کارشنسی

کارمند دادگستری/دورود

67

مجتهدزاده

هایده

کارشناسی

ساکن استرالیا

68

شایسته

لیلا

کارشناسی

وکیل/شیراز

69

برخورداری

رحمان

ارشدجزا

قاضی/تکاب

70

حاجی حسینی

احمد

کارشناسی

؟/یزد

71

رمزی

علی

کارشناسی

وکیل/شیراز

72

قدوسی فرد

مرحوم محسن

کارشناسی

قاضی(علت فوت:تصادف)

73

غفاری

مهدی

؟

؟

74

قائدی فرد

محمدباقر

کارشناسی

وکیل شیراز

75

زارع

احمد

ارشدخصوصی

قاضی بازنشسته/شیراز

76

زنگی

لیلا

کارشناسی

نمایندگی بیمه/رودهن

77

ابوالحسنی

سعید

کارشناسی

؟/تهران(قبلا کارمندبودالان نمی دونم)

78

نجیبی

(خانم)

ارشدعمومی

بندرعباس/استاد

79

خادم

رحیم

کارشناسی

قاضی/استان تهران

80

منفرد

عبدالعلی

کارشناسی

قاضی تجدیدنظر بوشهر/مرحوم به تاریخ30تیرما99 به علت قصور پزشکی

81

قائدی فرد

محمدرضا

کارشناسی

وکیل/شیراز

82

دوست آقایان خادم و منفرد که مهمان بود اسمش الان یادم نیست

کارشناسی

بندرعباس/وکیل

83

عباسی

امین

کارشناسی

وکیل/شیراز

84

بارون زاده

سیدرمضان

کارشناسی

دبیر مدارس یاسوج

85

اميدي

علي حسين

كارشناسي ارشد

شيراز/وکالت

86

87

88

89

ای سندعشق به امضای تو

سندعشق

 

 

 

 

1

ای سندعشق به امضای تو

عاجزم ای گل ز تماشای تو

کاتب عدل آمده در محضرت

پر شده از خون دلم دفترت

پیشتر از این سند و شاهدان

خط تو بوده ز ازل جاودان

ذکر تو آورده مرا از عدم

ای  حرم عشق تو نون والقلم

مهر تو در جان و دل ودیدگان

مهر تو در دست نویسندگان

ثبت کنی باز وجود مرا

محوکنی بود ونبود مرا

جعل نریزد ز سرانگشت عشق

گوهر اصل است چو در مشت عشق

خامه تقدیر چو در دست توست

از می عشق تو خرد مست توست

جز تو برای ید بیضایمان

کس نپیذیرفت تقاضایمان

ثبت کن اقرار مرا ای کریم

گرچه از این نیز بسی مکتریم

عالم امراست به فرمان تو

ما همه مستیم و ثناخوان تو

نامه مکنون چو به نطق آوری

 از می عشقم بچشان ساغری

باز ز(یا ویلتنا) دم زنیم

دم ز موخر ز مقدم زنیم

جلوه حق آمده در طورعشق

 در دلم آتش زده منشور عشق

آن سند عشق به حق ناطق است

بر من کاذب ، سند صادق است

پیش تو ای عشق بلرزد تنم

نامه ات آویخته بر گردنم

بازگشایی چو کتاب مرا

پرکنی از لطف ، حساب مرا

نامه معشوق پر از رحمت است

خاصه که بر عاشق از این امت است

حفظ شده لوح در آیین تو

 

 

۲

دم چه زند بنده مسکین تو

سطر به سطر دلم از جرم عشق

سوخته از لطف تو در هرم عشق

ساقی میخانه در این رونوشت

مستی ام از گوشه ابرو نوشت

شد چو نه تحدید حدود بهار

روزه شکست از رطبت روزه دار

عاشقی خویش دل از سر گرفت

 تا سند از ساقی کوثر گرفت

آتش عشق آب حیات دل است

آن سند امروز برات دل است

از اثر صحبت ام الکتاب

باز دلم در پی عهد شباب

زیر سر سالک آشفته فکر

مستندی یافتم از نور ذکر

از خط سبز تو دل آشفت باز

از خط سبز تو بسی گفت باز

ای تو مقدم تر از اسناد ما

تیشه به ریشه زده فرهاد ما

سخت نوشته به دل بیستون

سلسه زلف تو  در کاف و نون

از در وحی آمده این مستند

وعده تضمینی حفظ سند

نامه سیاه آمدم ای مستعان

از تو نخواهم ز که خواهم امان؟

تلخی هجران مچشان برلبم

عاشق لبیک تو از یاربم

زآتش می های تو میخانه سوخت

از گل رویت  دل شیدا نسوخت

گر سند عاشقی امضا کنی

عقده ز دلهای همه وا کنی

بنده(زمانی ) که یکی گوی توست*

آب رخش رفته ز ابروی توست

 

 

                                               تیمورزمانی

 

* بیاد حیکم  نظامی  : بنده نظامی که یکی گوی توست

         

                این  شعر رو که شعری است عرفانی با اصطلاحات حقوق ثبت سروده ام. آقای علی خندانی لطف کرده و قرار شده چاپش کنند. از ایشان خیلی متشکرم.

اثر استادفرشچیان

فلکه علم

 

 

 

اون هم یه زمانی بود 

وقتی همه بچه ها کاپشن می پوشیدند من کت و شلوار می پوشیدم

 

الان هم متنفرم از کت و شلوار و بیشتر دوست دارم کاپشن بپوشم .

البته دوره مترجمی هم فکر منو تغییر داد هم لباس منو (لبخند)

اتاق903خوابگاه قدس

اینجا اتاق ما بود. خوابگاه قدس .اتاق۹۰۳

این عکس رو شهریور۷۲گرفته ام.....

 وقتی به این اتاق اومدم ُ٬کلی ظرف وظروف داشت ولی از سفره خبری نبود. بقیه بفته بودند . یه هم اتاقی داشتم بنام مهدی صالحی نجف آبادی.مهدی دانشجوی مهندسی نرم افزار بود.اون اوایل به جای سفره از روزنامه استفاده می شد.بعدا سفره که اومدروزنامه جمع شد.

من یه موکت خوب آوردم.بعدا مهدی  دیگه ازپیش ما رفت و ساکن ملاصدرا شد. تا وقتی شیراز بودم دراین اتاق بودم.یه تختخواب دوطبقه هم آوردیم گذاشیتم دراین اتاق. انقده بزرگ بود که نتونستیم ازراهرو بیاریمش. بردیم طبقه ۱۰ و از اتاق بالایی از پنجره با طناب آویزونش کردیم و دونفره از پایین کشیدیم و از پنجره آوردیم داخل.عضو ثابت و پیوسته این اتاق من بودم . بقیه کمتر سکونت داشته اند . از یک ترم گرفته بود تایکسال و نیم. همه بچه ها خوب بودند .از همه بیشتر شهرام لندرانی رو دوست داشتم . شهرام بچه تهران بود . نرم افزار می خوند. سالها بعد رفتم و در عباس آباددیدمش. بعد یه روزی زنگ زد و ایمیلش رو بهم دادگفتم مهاجرت می کنم به سیدنی . آخیییییش چه روزها و شبهایی داشتیم .شهرام سنتور می زد . اون اوایل که بود هرجا هم که می رفت سنتورش رو هم با خودش می برد. شهرام شبها می رفت فوتبال بازی می کرد در ملاصدرا در بن بست منتهی به بیمارستان نمازی. همونجایی که مرده ها رو از اون طرف از سردخانه بیمارستان نمازی می کشیدند و می بردند بیرون

یاد افشین هم بخیر همچنین یادبقیه : بهرام زحلی و نادررضوی و رجبی و رنجبر و بصیری٬قنبری گرمجانی و.......

 

بهشت

اینجا بهشت گمشده است.

ما جشن فارغ التحصیلی مونو به دور از چشم دوستان و با ابتکار اسدالله و عیسی(اگه شما

 عیسی را دیدی سلام منو هم بهش برسونید چون خیلی وقته زنگ نمی زنه)در همچین جایی

برگزارکردیم. یاد مرحوم فیضی بخیر!

خونه اسدالله

دوروز رفتیم بهشت بعدش اومدیم خونه اسدالله عزیز ولی اینجا آخرش نبود . آخرین محل دروازه قرآن

بود که اتراق کردیم

دوباره عاشقی

 

دوباره عاشقی

 

بعدسالها٬دوباره عاشقی

گل که می کنی

من پر از شکوفه می شوم

واژه های عاشقی ز شعر من طلوع می کنند

آبروی عاشقانه ام دوباره می رود

آرزوی عاشقانه از سرم برون نمی رود

***

سالها گذشته است ازآن بهار عاشقی

سالها گذشته ام ز هر چه بوده و شد

سالها دویده اشک من به گونه ام

بعدسالها

می توان دوباره گفت

عشق ما فراتر از ترانه و غزل 

ماورای هرچه بود و هرچه هست ٬بوده است

***

در مقدّرات عاشقی

من نمرده ام هنوز

                           زنده ام

من درانتهای ذهن تو شکفته ام

گرچه سالها شکسته ام

من بدون انتظار پاسخی

                                   شکسته ام

                                             درآرزوی لحظه های عاشقی!

***

می توان دوباره عشق را نظاره کرد

می توان دوباره گفتگوی عاشقانه داشت

می توان به روی برفها دوید

می توانی از "نمی توان"گذشت!

                                                 تیمورزمانی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ۱۷/۸/۱۳۹۰ــ

                                                        سیب سرخ یه زمانی نشانه عشق بود.......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ۱۷/۸/۱۳۹۰

الان داره برف می باره اینجا . به یادگار ، برفها  رو هم در آخر آوردم.

 می توان به روی برفها دوید

 

مسجددانشگاه شیراز

--

--

--

---

---

--

 

 این مسجد بعد از ما ساخته شده

برای اینکه ما فعلا به دانشگاه شیراز دسترسی نداریم عکساشو می ذارم تا حال کنید

گفت مشق نام لیلی می کنم

خاطر خود را تسلی می کنم

چون میسر نیست من را کام او

عشقبازی می کنم با نام او

 

--

 

یادی از خاطرات نوجوانی!!!!!!!!!

آب پاشی

این تصویر منو یاد دوران نوجوانی می اندازه . شما چطور ؟ از این خاطرات نداشتید؟

در نیروی دریایی که بودیم دوستان زیاد از این شوخی ها می کردند . من قاطی نمی شدم . اونا حرمت منو نگه می داشتند. ولی پدر همدیگه رو در می آوردند . این عکس رو گذاشتم شاید شما هم مثل ما یه روزی شوخی های پرهیجانی داشتید / محض یادآوری روزگارنه چندان دور

روسای دانشگاه شیراز

 

 

 مدت ریاست

1

دکترذبیح الله قربان

40-34

2

دکترلطفعلی صورتگر

43-41

3

اسدالله علم

47-43

4

دکترحسن نهاوندی

50-47

5

دکترفرهنگ مهر

57-50

6

دکترهوشنگ مهریار

59-58

7

دکترحسن ظهور

60-59

8

دکترمصطفی معین

62-60

9

دکترمحمدرضافرتوک زاده

63-62

10

دکترمحمدرضا ملک زاده

66-63

11

دکترعبدالحمیدریاضی

68-66

12

دکترسیدرضاقاضی

71-68

13

دکترغلامحسین زمانی

75-71

14

دکترمحمدمهدی علیشاهی 

76-75

15

دکترمحمودمصطفوی

80-76

16

دکترمجیدارشادلنگرودی

84-80

17

دکترمحمدهادی صادقی

۸۸-۸۴

18

 دکترمحمدموذنی

 ۸۸تاکنون

19

 

 

 

ازاین آقایان اونای که من می شناسم

۱- دکترذبیح قربان

دکتر ذبیح قربان در تاریخ 14 فروردین 1283 در شهر آباده متولد گردید تحصیلات ابتدایی را در مدرسه تربیت آباده آغاز نمود، این مدرسه به همت پدر ایشان حاج علیخان که از افراد خیر و روشنفکر آباده بودند احداث شد و اولین مدرسه ای بود که در شهرستانی از استان فارس احداث می شد...... دکتر قربان در سن 11 سالگی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و  بعد از مدتی عازم تهران و در کالج امریکایی تهران به تحصیل ادامه داد و در سال 1301 موفق به اخذ دیپلم از این کالج گردید و برای ادامه تحصیل عازم بیروت شد و پس از 8 سال به دریافت دیپلم دکترای پزشکی نائل شد.سپس برای دوره تخصصی عازم  فرانسه شد و در سال 1310 یا ایران بازگشت و در شیراز خدمات پزشکی را آغاز نمود.

      ایشان سپس اقدام به تأسیس آموزشکاه پرستاری و بهیاری نمود که دانش آموختگان آن در بیمارستان سعدی شیراز و بیمارستان های سایر نقاط شیراز که به همت خود ایشان ساخته شده بود مشغول خدمت به بیماران می شدند.    برجسته ترین خدمت دکتر قربان تاسیس دانشکده پزشکی شیراز بود که با وجود مخالفت های فراوان مسئولین دانشکده پزشکی تهران بر اثر فعالیت های خستگی ناپذیر ایشان در سال 1328 این دانشکده تأسیس و شروع به کار کرد.

  ایشان سرانجام در سال تابستان 1385 پس از عمری تلاش خستگی ناپذیر در شیراز جان به جان آفرین تسلیم کرد

      دکترلطفعلی صورتگر شاعر بود

لطفعلی صورتگر، فرزند میرزا آقاخان، در سال ۱۲۷۹ خورشیدی در شیراز زاده شد. جد وی آقا لطفعلی از نقاشان هنرمند و چیره‌دست قرن سیزدهم هجری بود که کارهای او در موزه‌های پاریس و لنینگراد موجود است.

لطفعلی صورتگر تحصیلات ابتدایی را در شیراز به پایان رساند. سپس به هند رفت و دوره متوسطه را در آنجا به پایان رسانید. سپس به ایران بازگشت و به خدمت ادارات دارایی و فرهنگ درآمد، و مجله «سپیده‌دم» را در شیراز تأسیس کرد. در سال ۱۳۰۶ خورشیدی برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی درجه دکتری گرفت. موضوع پایان‌نامه دکتری او «نفوذ ادبیات ایران در ادبیات انگلستان در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی» بود.

                                                        لطفعلی صورتگر

لطفعلی صورتگر پس از بازگشت از انگلستان به تدریس ادبیات فارسی و انگلیسی پرداخت و چندی نیز ریاست دانشگاه شیراز را به عهده داشت. مدتی نیز مدیر مجله آموزش و پرورش و عضو فرهنگستان ایران بود. لطفعلی صورتگر سفرهایی به کشورهای شوروی، آمریکا و پاکستان کرد، و به مدت یک‌سال به عنوان استاد در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت.

لطفعلی صورتگر در ۳ مهر ۱۳۴۸ در شیراز درگذشت. آرامگاه او در حافظیه شیراز است.

نمونه اي از اشعار وي :

«مرغ شب»

نداني ز مرغان چرا مرغ شب

ز هستي نشاني جز آواش نيست

بنالد به بستان شبان دراز

تو گويي كه اميد فرداش نيست

مر او را يكي آسماني نواست

اگر چهره مجلس آراش نيست

چه غم گر نداند ز يك نغمه بيش

كه در دلكشي هيچ همتاش نيست

من و مرغ شب گر بيدن سرخوشيم

كسي را به ما جاي پرخاش نيست

 

هر باغبان که گل به سوی برزن آورد

 

شیراز را دوباره به یاد من آورد

آن‌جا که گر به شاخ گلی آرزوت هست

 

گل‌چین به پیشگاه تو یک خرمن آورد

نازم هوای فارس که از اعتدال آن

 

بادام‌بن شکوفه مه بهمن آورد

نوروز‌ماه، فاخته و عندلیب را

 

در بوستان، نواگر و بربط‌زن آورد

ابر هزارپاره بگیرد ستیغ کوه

 

چون لشکری که رو به سوی دشمن آورد

من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ

 

تا دل‌نواز من خبر از گلشن آورد

آید دوان دوان و نهد برکنار من

 

آن نرگس و بنفشه که در دامن آورد

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اسدالله خان عَلم امیر قاینات، مرداد ۱۲۹۸ بیرجند - ۱۵ فروردین ۱۳۵۷ آمریکا، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضاشاه پهلوی. نخست وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۴۲ خورشیدی.امیر اسدالله فارغ التحصیل دانشکده کشاورزی کرج بود.

در سال ۱۳۲۹ رزم آرا ترور شد و پس از آن دکتر مصدق به نخست وزیری رسید. در این هنگام حزب توده نیز مجدد سازماندهی شد. شاه از اوضاع و حملات مطبوعات و دسته‌های سیاسی آزرده بود و بسیار کسانی که در روزهای خوش ادعای سرسپردگی می‌کردند رهایش کرده بودند. عَلم در این شرایط وفاداری خود را به شاه نشان داد و در تیر ماه ۱۳۳۱ سرپرست املاک و مستغلات پهلوی شد. عَلم به فرمان شاه، زمینهای سلطنتی گرگان را میان کشاورزان تقسیم کرد، در آینده شاه همواره از آن به عنوان پیشاهنگ اصلاحات ارضی یاد کرد. عَلم تنها سرپرست املاک پهلوی نبود بلکه در فعالیتهای سیاسی و ملاقاتهای پشت پردهٔ مورد نظر شاه هم فعال بود. این گونه فعالیتها چیزی نبود که به گوش مصدق نرسد بنابر این عَلم را به بیرجند تبعید کرد. جهانگیر تفضلی در یادداشتهای خود در این باره می‌نویسد«..... دکتر مصدق گفت شایعه‌ای که می‌گویند دولت می‌خواهد عَلم را به بندر عباس تبعید کند، دروغ است. به عَلم بگویید که پدرش حق عظیمی به گردن من داشت. وقتی رضا شاه مرا به بیرجند تبعید کرد، امیر شوکت الملک از من پذیرایی بسیار گرم و محترمانه‌ای کرد، تا جایی که رضا شاه از او رنجید و رنجش رضا شاه هم در آن دوران دیکتاتوری برای شوکت الملک خطرناک بود. رضا شاه به شهربانی بیرجند دستور داد که مرا به زندان ببرند و امیر شوکت الملک برای زندان من لوله کشی کرد و اگر محبت او نبود من در آن زندان تلف شده بودم. به او بگویید دست از سیاست بازیهای خود با خارجی‌ها بردارد و لزومی هم ندارد به اروپا برود. از قول من به او بگویید برو سر املاکت و عوض سیاست بازی برو شکار...»

پس از سرنگونی دولت مصدق توسط تیمسار فضل الله زاهدی، علم بیدرنگ با خانواده اش به تهران بازگشت و از نو سرپرست املاک پهلوی شد و بیش از پیش مورد اعتماد شاه. در ۱۳۳۴ شاه تصمیم به برکناری تیمسار زاهدی گرفت و عَلم را مامور ابلاغ درخواست خود و قانع کردن زاهدی به استعفا کرد. دولت بعدی را حسین علاء تشکیل داد و عَلم در کابینه علاء وزیر کشور شد و انتخابات مجلس را با نظر شاه انجام داد.

در ۲۸ اسفند ۱۳۴۲ عَلم به ریاست دانشگاه پهلوی شیراز منصوب شد. شاه علاقه فراوان به این دانشگاه داشت و می‌خواست دانشگاه شیراز، یادگار او بماند مانند دانشگاه تهران که یادگار پدرش شد. اما به دلیل رقابت و همچشمی مسولان کار پیشرفتی نمی‌کرد و دانشگاه به کسی نیاز داشت که در دستگاه دولت صاحب نفوذ باشد. عَلم در این دوره که بیش از سه سال به طول انجامید توانست دانشگاه شیراز را به یکی از کانونهای فعال و پویای علمی کشور تبدیل کند. البته در سه سال ریاست دانشگاه پهلوی شیراز عَلم تنها به کارهای دانشگاه مشغول نبود و بخشی از وقت او صرف تماس با کشورهای منطقه و مذاکرات محرمانه‌ای می‌شد که شاه می‌خواست بدون مداخله و آگاهی دولت انجام دهد.

در آبان ۱۳۴۵ به وزارت دربار منصوب شد. با آمدن علم چهره دربار یکسره دگرگون شد و از نو سازماندهی شد. کم کم دربار به وزنه مهمی در سیاست داخلی و خارجی کشور تبدیل شد و این با گرایش روزافزون شاه به خودکامگی سیاسی هماهنگ بود. تاجگذاری محمدرضا پهلوی و جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در دوران وزارت دربار او انجام شد. علم بسیار نزدیک به شاه و مورد اعتماد او بود. علم و شاه تقریبا هر روز با یکدیگر گفتگو می‌کردند و چند روز در هفته یکدیگر را می‌دیدند. آنان اغلب با یکدیگر شام و ناهار می‌خوردند. در سراسر ایران هیچ فردی در چنین موقعیتی نبود. چنین رابطه تنگاتنگی باعث شده بود دامنه روابط شاه و علم از حدود مسایل کاری فراتر رود و قرابت روحی میان آن دو پدید آید.

در سال ۱۳۴۷ پزشکان ایرانی و سویسی متوجه شدند که عَلم به گونه‌ای از سرطان خون مبتلا است که شخص درگیر این بیماری بین ۵ تا ۱۵ سال زنده می‌ماند. از سال ۱۳۵۰ به بعد به توصیه پرفسور صفویان، پرفسور میلیز - استاد بیماریهای داخلی دانشگاه پاریس- پزشک معالج عَلم شد و سپس نیز پرفسور ژان بِرنار کارشناس سرطان خون سرشناس فرانسوی به همکار ی فراخوانده شد ولی همواره نوع بیمار عَلم از وی پوشیده نگه داشته شد.

در خرداد ۱۳۵۶ علم سعی کرد جلوی مبادله قرارداد تقسیم آب رودخانه هیرمند را میان ایران و افغانستان بگیرد و در این باره مستقیم از شاه تقاضا کرد اما تلاشهای وی به جایی نرسید و قرارداد مبادله شد. علم این قرارداد را خیانت به ایران می‌دانست. به صورتی که در یادداشتهای خود نوشته‌است:«مثل این است که یک قطعه از گوشت تن مرا بریده‌اند و پیش چشم من جلوی سگ انداخته‌اند.»[۱۰] این مسئله باعث کدورت شدید علم شد به گونه‌ای به فکر استعفا از وزارت دربار افتاد. این اتفاق و شرایط وخیم بیماری وی باعث شد که از این پس دیگر دل و دماغ کار نداشته باشد. این تغییر از یادداشتهای وی کاملا نمایان است.

علم برای معالجه بیماری سرطان خون در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۵۶ کشور را ترک کرد. در ۱۳ مرداد ۱۳۵۶ هنگامی که دوران نقاهت را در جنوب فرانسه سپری می‌کرد شاه تلفنی از او خواست که استعفا دهد[۱۱] و به جای او امیرعباس هویدا به وزارت دربار منصوب شد که باعث شگفتی علم شد. در اسفند ۱۳۵۶، نامه‌ای مفصل به شاه نوشت و در آن بسیار صریح در مورد وخامت اوضاع کشور به شاه هشدار داد و گفت اگر شاه دست روی دست گزارد باید در انتظار آشوبهای بزرگتری باشد. شاه در مورد این نامه به هویدا گفته بود: «علم مشاعرش را از دست داده است!»

   اسدالله علم در ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ درگذشت. او یادداشت‌های روزانه محرمانه‌ای به جای گذاشت و وصیت کرد که پس از مرگ وی انتشار یابد. این یادداشت‌ها به عنوان گزارشی دقیق از وضعیت دربار پهلوی و شخص شاه اعتبار زیادی دارد. یادداشت‌هایی که سال‌ها بعد در مجموعه‌ای چند جلدی با ویراستاری دکتر علی نقی عالیخانی زیر عنوان «یادداشت‌های علم» منتشر شد.

                                                                    

 

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دکترفرهنگ مهر

     فرهنگ مهر زرتشتی است، ولی رشد او در کنار امیرعباس هویدا موجب شده بود تا شایعه
بهایی بودن وی بر سر زبان‏ها بیفتد. وی در سال 1302 شمسی در تهران به دنیا آمد ...

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دکتر حسن ظهور

 

              دکترحسن ظهور درسال 1323در اصفهان زاده شد. وی دارای فوق لیسانس مهندس مکانیک از دانشگاه شیراز، فوق لیسانس مهندسی هسته ای و دکتری تخصصی مهندسی مکانیک از دانشگاه پردوی آمریکا است. دکتر ظهور عضو هئیت علمی دانشگاه شیراز بود وهم اکنون استاد دانشگاه صنعتی شریف است. وی در دانشگاههای آلمان، انگلستان و پاکستان دوره های پژوهشی خود را گذرانده است. علاوه برعضویت در مجامع علمی و اجرایی بخش صنعت، چهره ماندگار در عرصه علم مهندسی مکانیک درنخستین همایش چهره های ماندگار سال 1380است.

                                                           دکترحسن ظهور

       گروه : فنی و مهندسیرشته : مهندسی مکانیکگرایش : جامداتتحصیلات رسمی و حرفه ای : مدارک و گواهینامه تحصیلی حسن ظهور به شرح زیر می باشد: دیپلم متوسط ریاضی، دبیرستان سعدی، اصفهان، 1342 کارشناسی ارشد پیوسته مهندسی مکانیک، دانشگاه شیراز، 1347 کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک، دانشگاه شیراز، 1349 کارشناسی ارشد مهندسی هسته ای، دانشگاه پردو آمریکا، 1358 دکترای تخصصی مهندسی مکانیک، دانشگاه پردو، 1358 فوق دکترا در زمینه کنترل، دانشگاه پردو

       فعالیتهای ضمن تحصیل : حسن ظهور در دوره های پژوهشی و مطالعاتی به شرح زیر شرکت داشته است: دوره پژوهشی در دانشگاه اشتورکارت آلمان دوره پژوهشی در دانشگاه بیرمنگام (انگلستان) دوره مطالعاتی در مرکز ملی تحقیقات علوم( فرانسه) فرصت مطالعاتی در دانشگاه نیومکزیکو (آمریکا) همچنین در زمینه های علمی سیناتیک، دینامیک، مکانیزمها، رباتها، مهندسی پزشکی، طراحی، آموزش باز و از راه دور، علم و اخلاق شرکت داشته است.

           مشاغل و سمتهای مورد تصدی : حسن ظهور در مراکز و انجمن های علمی زیر فعالیت داشته است: عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران عضو 6 انجمن علمی داخلی و خارجی عضو قطب علمی طراحی، رباتیک و اتوماسیون وی همچنین در شوراها و مجلات علمی هم فعالیتهایی داشته است: عضو بیش از 50 شورای مختلف علمی اعم از شورای عالی، شورا، هیات امنا، هیات ممیزه ، کمیسیون و یا کمیته مدیر مسئول 4 مجله علمی عضو هیات تحریریه 7 مجله علمی داور و یا عضو اجرایی بیش از 25 مجله یا کنفرانس علمی داخلی و خارجی عضو شورای اجرایی انجمن آسیایی دانشگاههای باز عضو هیات رئیسه انجمن آکادمی های علوم آسیا از فعالیتهای اجرایی او: رئیس دانشگاه شیراز مجری طرحهای عمرانی دانشگاه شیراز مشاور آموزشی وزیر و دبیر شورای بازگشایی و نوگشایی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی ( وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) مشاور آموزشی وزیر فرهنگ و آموزش عالی سرپرست دانشگاه الزهرا راه انداز دانشگاه پیام نور رئیس دفتر شورای جذب نخبگان رئیس دانشگاه پیام نور دبیر فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران رئیس موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی معاون امور زیر بنایی سازمان برنامه و بودجه کشور( سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور9 رئیس دانشگاه پیام نور مسئول کمیته علمی المپیاد دانشجویی رشته مهندسی مکانیک مشاور رئیس فرهنگستان علوم رئیس گروه علوم مهندسی فرهنگستان علوم دبیر فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران

           فعالیتهای آموزشی : از فعالیتهای علمی حسن ظهور می توان به موارد زیر اشاره کرد: مربی مهندسی مکانیک، دانشگاه شیراز استادیار پژوهشی مهندسی مکانیک، دانشگاه پردو، آمریکا استادیار مهندسی مکانیک، دانشگاه شیراز استادیار و دانشیار مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی شریف استاد مدعو مهندسی مکانیک، دانشگاه نیومکزیکو، آمریکا استاد مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی شریف همچنین، تدریس درسهای مختلف و متعدد در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشدپیوسته، کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در چند دانشگاه داخل و خارج سرپرستی بیش از 90پروژه کارشناسی سرپرستی بیش از 100پایان نامه کارشناسی ارشد و چند رساله دکترای تخصصی

          مراکزی که دکترظهور از بانیان آن به شمار می آید : راه اندازی گروه مکانیک ذوب آهن اصفهان راه اندازی سه آزمایشگاه طراحی، تاسیس و گسترش دانشگاه پیام نور راه اندازی دفتر شورای جذب نخبگان راه اندازی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران عضو هیات موسسه سه انجمن علمی 

              سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : از دیگر فعالیتهای حسن ظهور تهیه و تدوین آیین نامه های : طراحی برنامه جامع دانشگاه پیام نور و تدوین اساسنامه آن تهیه و تدوین 2 اساسنامه مربوط به امور آموزشی و پژوهشی تهیه و تدوین 14 ایین نامه مربوط به فعالیت های آموزشی و پژوهشی رئیس کمیته تدوین لایحه مربوط به بازنگری ساختار تشکیلاتی وزارت فرهنگ و آموزش عالی و چند کمیته دیگر مربوط به تهیه و تدوین آیین نامه ها

               آرا و گرایشهای خاص : حسن ظهور دارای مدرک فوق دکتری کنترل در رشته مهندسی مکانیک است و بیشتر مقالات خود را دراین زمینه تالیف نموده است.

               جوائز و نشانها : جوایز و تقدیرهای علمی حسن ظهور به شرح زیر است: تقدیر به عنوان شاگرد اول ، دانشگاه شیراز، 1347 جایزه راس اید، دانشگاه پردو، آمریکا، 1355 جایزه راس اید ، دانشگاه پردو، آمریکا ، 1356 درج شرح حال در تاب سال مرکز بین المللی زندگینامه اندیشمندان، کمبریج، 1371 استاد نمونه آموزش عالی کشور، 1372 منتخب اولین همایش چهره های ماندگار، 1380 تجلیل فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، 1381 جایزه بهترین مقاله توسط انجمن مهندسان مکانیک آمریکا، 1383 تجلیل کنفرانس بین المللی شورای بین المللی آموزش باز و از راه دور ICDE، 1384 لوح زرین دانشگاه پیام نور، 1384 استاد برجسته چهلمین سال تاسیس دانشگاه صنعتی شریف، 1384 استاد برجسته مهندسی مکانیک، انجمن مهندسان مکانیک ایران، 1385

            چگونگی عرضه آثار : ارائه و یا چاپ بیش از 200 مقاله علمی به صورت فردی یا جمعی به فارسی یا انگلیسی اجرای بیش از 10طرح پژوهشی ثبت یک اختراع در آمریکا و ایران مدیریت یک طرح پژوهشی کشوری در زمینه انرژی تدوین سه کتاب الکترونیک به انگلیسی تالیف 2 بخش از 2 کتاب به انگلیسی برای یونسکو تالیف 2 بخش از 2 کتاب به انگلیسی به صورت مشترک تهیه و تدوین تعدادی جزوه درسی به فارسی یا انگلیسی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

 

    دکتر امیرهوشنگ مهریار همشهری ما هستند  و در رشته های مختلف درس خونده اند سالهای ۶۷و۶۸و ۶۹  در شیراز استاد روانشناسی بودند و بعدش هم رفتند سازمان بهداشت جهانی/نام خانوادگی  سابق دکترمهریار  (بوزچلو)بوده و فرزند بزرگترین خان اینجا بوده به نام نقی خان بوزچلو . اسم شهر ما نیز منشعب از اسم پدرایشان شده / پدرم می گفت آدم خوبی بوده / مطالب زیر رو داشته باشید:


مهریار، امیر هوشنگ
       دکتر امير هوشنگ مهريار متولد روز سى ام فروردين ۱۳۱۵ در شهرستان نقده است.ايشان داراي مدرك دكترى روانشناسى تربيتى از دانشگاه لندن در سال ۱۳۴2 و مدرك فوق دكترى بهداشت روانى اجتماعى از دانشگاه هاروارد آمريكا در سال ۱۳۵۱ مي باشد.
            وي هم اکنون با رتبه استادي در موسسه عالي پژوهش در برنامه ريزي و توسعه تهران مشغول به خدمت است.
گروه : علوم انساني
رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي :
 امير هوشنگ مهريار از تحصيلات خودش چنين مي گويد:
           "«ترك هستم و آذري و تحصيلات اوليه ام را در همان جا انجام داده ام تا دوم دبيرستان.» از دوم دبيرستان به بعد تحصيلات اش را در تبريز گذرانده و در سال ۱۳۳۷ از دانشسراي عالي تهران در رشته ادبيات فارسي مدرك ليسانسش را با درجه ممتاز دريافت مي كند.«چون شاگرد اول شده بودم جزو شاگردان اول ديگر دانشگاهها به خارج از كشور اعزام شدم. بعد از يكي دو سال معطلي، البته در آن يكي دوسال هم به عنوان دبير دانشسراي عالي كار مي كردم. رفتم به انگلستان. اول قرار بود دررشته هاي مربوط به زبانهاي باستاني ادامه تحصيل بدهم ولي به دلايلي تغيير علاقه و جهت دادم و علي رغم ميل اصلي و باطني ام به مؤسسه تعليم و تربيت دانشگاه لندن رفتم و در اين مؤسسه در دوره فوق ليسانس علوم تربيتي وارد شدم.»"
          در اين دوره دكتر مهريار مجبور مي شود يكسال در دانشگاه لندن درس بخواند و امتحان بدهد تا ليسانس دانشگاه تهران اش را مسؤولين آموزشي اين دانشگاه بپذيرند. بعد از گذشت يك سال و دريافت گواهينامه مورد نياز، از سوي دانشگاه لندن به او اجازه مي دهند تا در دوره فوق ليسانس روانشناسي تربيتي ثبت نام كند.
             خلاصه تحصيلات رسمي ايشان به قرار زير است:ـ اخذ مدرك ليسانس ادبيات از دانشسراي عالي تهران ۱۳۳۷ ـ اعزام به انگلستان و اخذ مدرك دكتري روانشناسي تربيتي از دانشگاه لندن ۱۳۴۲ ـ اخذ مدرك فوق ليسانس روانشناسي باليني از دانشگاه ادين برو لندن ۱۳۴۴ ـ دريافت مدرك فوق دكتري بهداشت رواني اجتماعي از دانشگاه هاروارد آمريكا ۱۳۵۱
         خاطرات و وقايع تحصيل :
          امير هوشنگ مهريار از دوران تحصيل در مقطع دكتري اش چنين بياد دارد :
        
                   "«بورسي كه در اختيار ما بود آن زمان فقط ۴ سال بود و بنابراين مي بايست در چهار سال دكترايم را تمام مي كردم، اما دكتراي دانشگاه لندن آن وقت ها بيشتر جنبه تحقيق و تز نوشتن داشت تا تدريس و سركلاس حاضر شدن. بنابراين تزم را با يكي از استادان گروه روانشناسي مؤسسه تعليم و تربيت دانشگاه لندن شروع كردم و بعد از گذشت قريب به يك سال كه چند فصلي از تزم آماده شده بود، آن را براي استادم فرستادم كه مورد توجه اش قرار گرفت و همين ماجرا باعث شد تا از دوره فوق ليسانس منتقل شوم. اما اين كار موكول شد به موافقت سناي دانشگاه و تأييد يكي از پروفسورهاي ارشد آنجا به نام پروفسور «فيليپ ورنل» كه او هم پايان نامه مرا تأييد كرد و من اجازه يافتم به جاي ۴ سال در ۳ سال دكترايم را به اتمام برسانم و موضوع تز دكترايم هم ادراك اجتماعي بود»." اميرهوشنگ مهريار دكترايش را زماني دريافت مي كند كه روانشناسان اجتماعي تازه پابه عرصه اجتماع گذاشته بودند و تمام قصدشان اين بود كه بفهمند چطور مي توانند به ادراك و شخصيت افراد به وسيله روش هاي ذهني پي برد و تاچه حدي برداشت آنها با واقعيت تطابق دارد؟ و تز او در همين زمينه بود كه مورد موافقت اساتيد دانشگاه لندن قرار مي گيرد.« در همان اواخر نوشتن تزم كه به اندازه اي سرم شلوغ بود كه مجبور بودم خانواده ام را به تهران بفرستم، شاه قرار بود به لندن بيايد و دانشجويان ايراني مقيم لندن در نظر داشتند تظاهراتي بر ضد او انجام دهند و من هم به دلايلي دراين ماجرا شركت كردم و خانه اي كه ما در آن اقامت داشتيم محلي شد براي جمع شدن دانشجويان و آماده كردن مقدمات تظاهرات. قبل از آن هم ساواك اخطار داده بود كه اگر اين كار را بكنيد به شدت با شما برخورد مي كنيم.
             با اين حال ما به اين اخطارها اهميت نداديم و همين مسأله باعث شد كه ساواك به خانه ما بريزد و به اتفاق تعدادي از افسرهاي نيروي هوايي كه درلندن تحصيل مي كردند حسابي ما را كتك زدند وتمام پوسترها و اعلاميه هايي كه تهيه كرده بوديم را پاره كردند. خلاصه كارمان به دادگاه كشيد. در واقع من خودم به اتفاق ديگر دانشجويان به دادگاه رفتيم و از ساواك ايران شكايت كرديم و به همين دليل پاسپورت من و به دنبال آن بورسي كه از دولت داشتم باطل شد و مجبور شدم دوسال ديگر در انگلستان بمانم». وقايع ميانسالي : زماني كه اميرهوشنگ مهريار در سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه شيراز مي شود اغلب اساتيد اين دانشگاه تحصيلكردگان آمريكا بودند و نگاه چندان مثبتي به تحصيلكردگان اروپايي نمي كردند و هسته اصلي دانشگاه شيراز هم توسط همين افراد شكل گرفت،
           با اين همه دكتر مهريار در كوتاهترين مدت در سيستم آموزشي اين دانشگاه به رتبه استادي مي رسد. «درست سر چهار سال كه حداقل دوره زماني لازم بود تقاضا كردم كه استاد شوم و چون براي استادان ۴مقاله بين المللي لازم بود و من ۶ تامقاله نوشته بودم كه در سطح بين المللي مطرح شده بود، در رأس چهارسال رتبه استادي ام را از اين دانشگاه گرفتم و همانجا ماندگار شدم. در همان سال هم بورسي از دانشگاه هاروارد براي دوره فوق دكتري در رشته «بهداشت رواني اجتماعي » گرفتم كه استاد خيلي معروف آن زمان در دانشگاه هاروارد به نام «جرالد كاپلن» بود كه از پيشروان نهضت پيشگيري در بهداشت رواني و روانپزشكي بود. ولي با اين حال از محيط آمريكا اصلاً خوشم نيامد. با اينكه گرين كارت گرفته بودم و مي توانستم آنجاماندگار شوم و با اين حال به ايران و همان دانشگاه شيراز برگشتم و خلاصه در آنجا ماندني شدم.»
          
                او پس از اخذ مدرك فوق دكتري از دانشگاه هاروارد در سال۱۳۵۱ به ايران بازمي گردد و ۴سال تمام در اين دانشگاه مي ماند و تدريس مي كند. « در همين سالها بود كه به مسائل جمعيت و تنظيم خانواده علاقه مند شدم، تحقيقات وسيعي در خصوص به دنيا آمدن بچه هايي كه خواسته هستند را شروع كردم و چون در ايران و كشورهاي در حال توسعه زاد و ولد خيلي بالا بود و اكثر اين زادوولدها هم در واقع ناخواسته بود، براي پيشگيري از اينگونه تولدها كه بسيار هم بودند تمام تلاشم را به كار بردم و با بسيج دانشجوياني كه با من همكاري مي كردند فعاليت گسترده اي را براي جلوگيري از اين امر و كاهش رشد جمعيت به كار بستم. خوشبختانه همان زمان دانشگاه شيراز با همكاري دانشگاه كارنايدين آمريكا ، مركز جمعيت شناسي را در شيراز در سال۱۳۵۴ تأسيس كردند. » و اميرهوشنگ مهريار اولين رئيس اين مركز مي شود و تا سال ۱۳۵۶ در همين سمت باقي مي ماند و در سال۱۳۵۶ به سوئيس مي رود و يك سال تمام با سازمان بهداشت جهاني همكاري مي كند و در اين مدت با برنامه بهداشت، باروري كه برنامه تحقيقاتي گسترده اي در زمينه هاي مربوط به تنظيم خانواده و سلامت كودكان همكاريهاي گسترده اي را انجام مي دهد. «كار ما در آنجا اين بود كه به عنوان مشاور اين برنامه به نقاط مختلف جهان سفر مي كرديم و از پروژه هاي سازمان بهداشت جهاني بازديد مي كرديم و آنها را ارزيابي مي كرديم و يا اگر كسي براي پيشبرد برنامه هاي بهداشتي كشورش پولي درخواست مي كرد و طرح به اين سازمان مي داد ما ارزيابي مي كرديم.»
 
 مشاغل و سمتهاي مورد تصدي :
           پس از يك سال همزمان با انقلاب اسلامي او به ايران بازمي گردد و به عنوان عضو شوراي دبيران جامعه دانشگاهيان (نماينده دانشگاه شيراز) با اين شورا همكاري مي كند و در اسفند سال۱۳۵۷ رئيس دانشگاه شيراز مي شود. «البته قبل از اينكه توسط دولت انقلابي رئيس دانشگاه شوم، دو سه ماهي بود كه عملاً تمام امور را مي گرداندم و معاون آموزشي دانشگاه شيراز شدم و اين به خاطر فشار اساتيد ديگر به رئيس وقت دانشگاه شيراز بود.وقتي هم كه انقلاب شد به عنوان سرپرست دانشگاه شيراز بودم تا زماني كه انقلاب فرهنگي شد و چون جو نامناسبي در دانشگاهها به وجود آمده بودو من علني گفته بودم كه حاضر نيستم خيلي از اساتيدي كه قرار است تسويه شوند، را تسويه بكنم، صلاحم در اين بود كه كنار بروم و استعفا دادم و رفتم و معاون معاون امور دانشجويي ما «دكتر ظهور » سرپرست دانشگاه شيراز شد و پس از آن هم دكتر مصطفي معين رئيس دانشگاه شيراز شد.»
            از ديگر سوابق اشتغال امير هوشنگ مهريار مي توان به موارد زير اشاره كرد:
        
                1. دانشگاه شيراز، شيراز ـ پژوهشي/ آموزشي/ اجرايي ـ رئيس مركز جمعيت‌شناسي، سرپرستي 2. دانشگاه هاروارد، دانشكده پزشكي بوستون ـ پژوهشي ـ Post-Doctoral 3. دانشگاه پنسيلوانيا، فيلادلفيا ـ پژوهشي/ آموزشي ـ استاد مدعو 4. سازمان بهداشت جهاني ـ پژوهشي ـ مشاور علمي 5. مؤسسه عالي پژوهش در برنامه‌ريزي ‌و توسعه تهران ـ پژوهشي/آموزشي/ اجرايي ـ استاد ـ رئيس گروه 6. تأسيس و رياست اولين مركز جمعيت شناسي ايران در شيراز ۱۳۵۶ـ۱۳۵۳ 7.مشاور سازمان بهداشت جهاني در برنامه تنظيم خانواده و بهداشت كودكان جهان ۱۳۵۷ 8. مشاور سازمان بهداشت جهاني در برنامه مبارزه با بيماري ايدز ۱۳۷۲ـ۱۳۶۱ 9. رئيس گروه جمعيت شناسي مؤسسه علمي پژوهشي سازمان مديريت وبرنامه از سال ۱۳۷۲ تاكنون فعاليتهاي آموزشي : خروج اميرهوشنگ مهريار فرصت خوبي براي او بود تا به مطالعه و تحقيق و ترجمه بپردازد و خودش مي گويد:« در سالهاي انقلاب فرهنگي مثل خيلي هاي ديگر كلي كتاب خواندم و تحقيق كردم و ترجمه تا اينكه دانشگاه مجددا ً باز شد و چون اولين رشته هايي كه فعاليت خود را در دانشگاهها از سر گرفتند رشته هاي پزشكي بودند، در اين رشته ها به روانپزشكي و رشته هاي وابسته به آن اهميت بيشتري مي دادند و بنابراين از ما خواستند ما به دانشگاه پزشكي شيراز برويم و تدريس كنيم.» و به اين ترتيب اميرهوشنگ مهريار تا سال۱۳۶۸ در دانشگاه شيراز تدريس مي كند و پس از آن به دليل پست جديدي كه از طرف سازمان بهداشت جهاني به او پيشنهاد مي شود به ژنو مي رود. «وقتي مي خواستم به ژنو بروم مسؤولين دانشگاه شيراز در حق من لطف بسيار داشتند و ما را از دانشگاه شيراز اخراج كردند! شايد هم حق داشتند. چون بدون اجازه رفته بودم و ۳۰سال سابقه كار ما را نديده گرفتند و گفتند اخراجي! خلاصه... به ژنو رفتم و با سازمان بهداشت جهاني ۴سال همكاري داشتم و اين دفعه كارم بيشتر مشاوره در برنامه مبارزه با بيماري ايدز بود و در بخش مطالعات رفتاري اجتماعي من به عنوان مشاور همكاري مي كردم و در سال ۱۳۷۲ از طرف دكتر مشايخي رئيس مؤسسه تحقيقات و پژوهش سازمان مديريت و برنامه كشور دعوت به همكاري در اين مؤسسه شدم و با اينكه باز هم تصميم جدي در اين باره نداشتم به ايران برگشتم و ماندني شدم و هنوز هم هستم و كار تحقيقاتي انجام مي دهم.» و او حالا مدير گروه جمعيت شناسي اين مؤسسه است و در هفته چند ساعتي را به تدريس براي دانشجويان دكترا و فوق ليسانس مي گذراند.
          
                    اميرهوشنگ مهريار اوضاع روانشناسي و جمعيت شناسي را در سالهاي پس از انقلاب خوب مي داند و مي گويد: «به نظر من اوضاع رشته هاي مرتبط با روانشناسي در اين سالها بهتر شده است. به اين معني كه علي رغم نگاه منفي كه در اوايل انقلاب به اين رشته وجود داشت، با اين حال اين رشته پيشرفت خوبي در اين سالها داشته است.» از ديگر سوابق فعاليتهاي آموزشي ايشان مي توان به موارد زير اشاره كرد: 1 ـ روانشناسي باليني ـ دانشگاه شيراز ـ شيراز 2ـ روانشناسي اجتماعي ـ دانشگاه شيرازـ شيراز 3ـ روانسنجي ـ دانشگاه شيراز ـ شيراز 4ـ روانشناسي باليني كودك ـ دانشگاه تربيت مدرس ـ تهران 5ـ روانشناسي باليني پيش‌رفته ـ انستيتوي روانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران ـ تهران 6ـ روانشناسي اجتماعي ـ باليني ـ دانشگاه شيراز ـ شيراز 7ـ روشهاي تحقيق در علوم اجتماعي ـ مؤسسه عالي پژوهش برنامه‌ريزي و توسعه ـ تهران مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : امير هوشنگ مهريار مركز جمعيت شناسي ايران در شيراز را تاسيس كرده است و در طي سالهاي ۱۳۵۶ـ۱۳۵۳ رياست آن را بر عهده داشته است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : آشنايي با زبان(ها): انگليسي آشنايي با كشور(ها):" بعلت كار با سازمان بهداشت جهاني به اكثر كشورهاي آسيا و آفريقا مسافرت كرده‌ام. در سالهاي اخير نيز براي شركت در كنفرانسهاي علمي به چين، برزيل و استراليا رفته‌ام."
                   آرا و گرايشهاي خاص :
                 تعداد پايان‌نامه( راهنمايي و مشاوره ) دكتري و كارشناسي ارشد :بيش از 10 مورد جوائز و نشانها : 1. جايزه بهترين محقق دانشگاه شيراز (1350) 2. مدال و جايزه بهترين محقق علوم اجتماعي سال از وزارت علوم و آموزش عالي (1357) 3. جايزه بهترين محقق سازمان برنامه و بودجه (1379)آثار :  1 Government spending on Basic social servises and its share GDP in IR Iranـ ويژگي اثر : UNICEFـ انگليسي ـ 19992 Integriled Approach to Reproductive Healethy family Planning in the IR Iranـ ويژگي اثر : IRPD / UNFPA ـ انگليسي ـ 20013 اختلالات رفتاري كودكان ويژگي اثر : (ترجمه) ـ انتشارات رشدـ فارسي ـ1371 4 افسردگي ويژگي اثر : (تاليف و ترجمه) ـ انتشارات رشدـ فارسي ـ 1372 5 پيشگيري از اعتياد ، تشخيص و درمان بيماريهاي رواني در كودكان ويژگي اثر : (ترجمه و تاليف)ـ انتشارات رشدـ فارسي ـ 1369 7 روانشناسي عمومي، روشهاي آماري در علوم رفتاري ويژگي اثر : (تاليف)ـ دانشگاه شيرازـ فارسي ـ 1349 9 وسواس ويژگي اثر : (ترجمه) ـ انتشارات رشدـ فارسي ـ 1373 10 يادگيري و رفتار
 
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دکترمعین
        دكتر مصطفی معین در یازدهم فروردین ماه 1330 در خانواده‏ای مذهبی در نجف‏آباد به دنیا آمد. فضای مساعد خانواده و مدرسه و ارتباط با رهبران دینی و انقلابی شهر باعث آشنایی وی با مسایل فرهنگی اجتماعی و مبارزاتی و شركت در اعتراضات مردمی نسبت به دستگیری امام خمینی گردید. او آموزش ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود و دوره متوسطه را در دبیرستان سعدی اصفهان گذراند. و در زمره دانشجویان ممتاز در سال 1348 به دانشگاه شیراز راه یافت.

                دكتر مصطفی معین تحصیلات عالی را با برخورداری از بورس دانشگاه در دوره پزشكی عمومی و سپس با كارورزی مستقیم و به عنوان دستیار ارشد در دوره تخصصی بیماریهای كودكان ادامه داد. او در دوران دانشجویی و در مراحل مختلف شكل‏گیری و گسترش مبارزات ضد استبدادی و پیروزی انقلاب اسلامی حضوری فعال داشت كه در مواردی به بازداشت و تعقیب او منجر شد.

          او در عرصه‏های اجتماعی مانند آموزش و كمك به دانش‏آموزان یتیم و خانواده‏های محروم و انجام خدمات بهداشتی و فرهنگی در حلبی‏آباد حاشیه شیراز فعالیت می‏كرد.

          با پیروزی انقلاب و اتمام دوره تخصصی كودكان (1358)، سمینار طب ملی و مردمی در خرداد ماه 1358 با هدف تحقق عدالت در بهداشت و درمان كشور از سوی ایشان طراحی و برگزار گردید، و پس از آن سرپرستی طرح طب روستایی را با همكاری دانشگاه اصفهان، جهاد سازندگی و وزارت بهداری آن زمان در جهت محرومیت زدایی فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و بهداشتی درمانی در مناطق محروم استان اصفهان به عهده گرفت. او در سال 1360 با تشكیل شورای برنامه‏ریزی بهداشت و درمان استان فارس، مسئولیت آن را عهده‏دار گردید و سپس بإ؛ مشاركتی فعال و مستمر، مسئولیت‏های مختلفی را در بخش‏های علمی و دانشگاهی، فرهنگی و اجتماعی، سیاستگذاری و مدیریت اجرایی طی سالهای بعد پذیرا شد كه از آن میان به موارد زیر اشاره می‏شود:

* رییس دانشگاه شیراز (1360-61)

* نماینده مردم شیراز در نخستین دوره مجلس (1361-63)

* دبیر شورای مركزی جهاد دانشگاهی (1361-64)

* سرپرست گروه برنامه‏ریزی پزشكی ستاد انقلاب فرهنگی (1361-63)

* عضویت در ستاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی به نمایندگی از امام امت و رهبری (1382-1362)

* نماینده مردم تهران در سومین دوره مجلس (1368-67)

* وزیر فرهنگ و آموزش عالی در دولت اكبر هاشمی رفسنجانی (1372-68)

* بازگشت به فعالیت‏های علمی و دانشگاهی، مطالعه و تحقیق در دوره فوق تخصصی ایمونولوژی و آلرژی (1375-72)

*نماینده مردم اصفهان در پنجمین دوره مجلس (1376)

* وزیر فرهنگ و آموزش عالی در دولت محمد خاتمی(1379-76)

* وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در دولت محمد خاتمی (1382-79)

* مشاور رییس جمهور (1382 تاكنون)

تشكیل هیأتهای امنای دانشگاه‏ها و مراكز پژوهشی، تأسیس و توسعه دانشگاه‏ها در مناطق محروم كشور، ارتقای كیفیت آموزش و پژوهش، گسترش تحصیلات تكمیلی، طراحی و اجرای نظام آموزش‏های علمی و كاربردی (دانشگاه جامع)، برنامه‏ریزی و گسترش آموزش‏های نیمه حضوری و از راه دور (دانشگاه پیام نور)، تأسیس و گسترش مراكز رشد علم و فنّاوری و پاركها و شهرك‏های تحقیقاتی، توسعه و تقویت انجمن‏های علمی و تخصصی، تقویت مجلات و نشریات علمی و تخصصی، تنوع بخشی به خدمات و منابع درآمدی آموزش عالی،

برنامه‏ریزی تقویت بنیه علمی ایثارگران و فرزندان شهیدان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، پیگیری و تأسیس فرهنگستان علوم و زبان و ادب فارسی، جذب و پرورش استعدادهای درخشان آموزش عالی، گسترش ارتباطات و همكاریهای علمی ملی و بین‏المللی، قانونمند و نهادینه كردن فعالیت‏های علمی و فرهنگی و اجتماعی دانشگاهی، پیگیری ایجاد تحول ساختاری در مدیریت علم و فنّاوری كشور و تأسیس وزارت علوم و تحقیقات و فنّاوری، تمركززدایی و تقویت آزادی علمی و استقلال سازمانی دانشگاه، تقویت همكاری‏های علمی و پژوهشی دانشگاه با صنعت، برنامه‏ریزی رشد پرشتاب و مستمر تولید علمی ایران طی 14 سال گذشته، دفاع همه جانبه از كیان دانشگاه و حقوق دانشگاهیان و دانشجویان، مطالعه و تدوین برنامه‏های ملی توسعه فنّاوری و توسعه زیست فنّاوری و توسعه علمی كشور از جمله دستاوردهای مدیریت دكتر معین در آموزش عالی ایران است.

دکترمصطفی معین

             دوره دوم و سوم وزارت دكتر معین با بحران‏های متعددی روبرو بود كه بالصراحه، دانشگاه و دانشجویان را به عنوان نهاد فكری و نیروی پیشاهنگ اصلاحات هدف قرار داده بود. نقطه اوج بحران با هجوم گروههای فشار و ورود غیر قانونی افراد مسلح در 18 و 20 تیرماه 1378 به كوی دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز و ضرب و جرح دانشجویان شكل گرفت كه با اعتراض و استعفای وزیر در دفاع از حریم دانشگاه و مظلومیت دانشجویان مواجه شد. در خردادماه 1381 نیز هشدار دكتر معین نسبت به پیامدهای بلند مدت فكری، اجتماعی و فرهنگی حكم اعدام برای دكتر آقاجری استادیار دانشگاه تربیت مدرس، تظاهرات غیرقانونی و اشغال ساختمان وزارتخانه از سوی افراد تحریك شده و ارائه طرح استیضاح از سوی گروه اقلیت مجلس شورای اسلامی را در پی داشت كه استقبال و اعلام آمادگی وزیر برای پاسخگویی، موجب بازپس‏گیری طرح استیضاح گردید. در تابستان سال 1382 با توجه به بن‏بست رسیدن تصویب نهایی قانون جدید وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری در شورای نگهبان - كه بر پایه انسجام آموزش عالی و تحول در ساختار مدیریت علم و فنّاوری و بر اساس مطالعه و كارشناسی علمی چندین ساله تنظیم شده و به تصویب دولت و مجلس شورای اسلامی رسیده بود و اعتراض به دخالت نهادهای موازی در آموزش عالی و دانشگاهها و بی‏حرمتی نسبت به دانشگاه و دانشگاهیان را در متن خود داشت - دكتر معین استعفای دوم خود را تقدیم كرد كه سرانجام مورد پذیرش قرار گرفت.

               دكتر معین هم‏اكنون ریاست انجمن آسم و آلرژی و مركز تحقیقات ایمونولوژی، آسم و آلرژی را بر عهده دارد. ایشان عضو هیأت‏های امنا، شوراهای علمی و پژوهشی، مجامع، آكادمی‏ها و انجمن‏های علمی، فرهنگی و دانشگاهی مختلف است و به عنوان استاد دانشگاه علوم پزشكی تهران به تدریس و تحقیق مشغول است. انتشار بیش از 140 مقاله علمی در نشریات و همایش‏های معتبر در سطوح ملی و بین‏المللی، انتشار 18 عنوان تألیف، ترجمه و یا ویرایش علمی و نیز ارائه صدها سخنرانی در دانشگاهها، مراكز پژوهشی و مجامع آموزشی و فرهنگی در ایران و سایر كشورها از جمله دستاوردهای علمی و فرهنگی او است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

دکترصادقی هم که استاد ما بودند /بعدازما شد رییس دانشکده و بعد هم شد رییس دانشگاه

محمد هادي صادقي    
   

 

 
 
تحصيلات: دکترای حقوق جزا
مرتبه علمي:  دانشيار
شماره تماس:
شماره دورنگار: 6287311
پست الکترونيک :

Sadeghi@Shirazu.ac.irُ

سوابق اشتغال :

 

رئيس دانشگاه شيراز- رئيس دانشكده حقوق وعلوم سياسي- عضو هيات علمي و رئيس بخش حقوق جزا وجرم شناسي

 

تألیف و ترجمه كتاب :

 جرائم عليه اشخاص، فارسي، چاپ سوم، 1379.

تألیف و ترجمه مقاله :

1-ميانجيگري در دعاوي جزايي، مجله حقوقي دادگستري، فارسي، 1373

2-مصلحتگرايي در دعاوي كيفري، مجله حقوقي دادگستري، فارسي، 1377

3-بزه پوشي، مجله حقوقي دادگستري، فارسي، 1378

4-هيأت غيرمستقر، مجله علمي پزشكي قانوني، فارسي، 1374

5-مصلحت گرايي و حقوق بزه ديده، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز

سخنراني علمي :

طرحهاي تحقيقاتي :

جايگاه مراجع شبه قضايي در نظام حقوقي ايران 1381- اتانازي 1380

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دکترزمانی هم که زمان ما رییس بودند و در زمان اعتصاب به دانشکده  اومدند

دکتردر ترویج و آموزش کشاورزی هستند و در زمان ریاست دکترصادقی معاون پژوهشی دانشگاه بودند و باز در همان شیراز استاد هستند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دکترمجیدارشادلنگرودی

استادریاضی هستند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دکتر محمدرضافرتوک زاده استاد در رشته چشم پزشکی هستند و الان مطب ایشون در تهران است

آدرس مطب:تهران- ملاصدرا- جنب بیمارستان بقیه الله- س.گلستان.پ۱۲۶. طبقه همکف- واحد ب۲

تلفن:۸۸۰۳۰۳۹۷

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 دکترمحمدمهدی علیشاهی

محمد مهدي عليشاهي، دكترا، هوافضا،MIT، آمريكا، 1361، استاد

سال تولد: 1334،

مرتبه علمى: دانشیار،

رشته: مهندسى مكانیك،

 دانشكده: مهندسى، دانشگاه: شیراز
خلاصه شرح حال تخصصى
سوابق تحصیلى:
          كارشناسى مهندسى مكانیك از دانشگاه صنعتى شریف در سال 1356، كارشناسى ارشد مهندسى هوا و فضا از دانشگاه ماساچوست آمریكا در سال 1359 و دكتراى مهندسى هوا و فضا از دانشگاه ماساچوست آمریكا در سال 1361.

مرتبه علمى:
               استادیار بخش مهندسى مكانیك دانشگاه شیراز از سال 1362، استادیار دانشكده مكانیك صنعتى شریف از سال 1366 تا سال 1367، دانشیار بخش مهندسى مكانیك دانشگاه شیراز از سال 1369 و دانشیار دانشگاه مینه سوتا آمریكا از سال 1369 تا سال 1371.

زمینه‏هاى علمى و تحقیقاتى:

         حل عددى جریان مافوق صوت غیر خطى در دستگاه مختصات سه بعدى منطبق بر مرز، پیش‏بینى ضرائب آیرودینامیكى اجسام پرنده جبرى، شبیه‏سازى آیرودینامیكى تونل بار مافوق صوت، متناوب دمشى، اثرات متقابل جریان سیال تراكم‏پذیر لزج و غیر لزج، تعمیم یك كد كامپیوترى جهت حل جریان پتانسیل كامل مافوق صوت حول تركیبات بال و بدنه مخروطى، حل عددى جریان پتانسیل حدود صوت حول آیرفویلها، حل عددى معاملات اویلر حول دماغه‏هاى یخ، شبكه منطبق بر مرز وفق یابنده و كاربرد آن در حل جریان گذر صوتى حول آیرفویلها، تدریس دروس مكانیك سیالات 1 و 2، توربو ماشیه، توربین گاز، آیرودینامیك و آیرودینامیك بال و بدنه، مكانیك سیالات عددى پیشرفته، مقاومت مصالح و سیالات قابل تراكم.
مسائل گوناگون مهندسى مكانیك، ریاضیات، طراحى آیرودینامیك تونل بار مافوق صوت و غیره.

برگرفته از کتاب: شرح حال تخصصی استادان و دانشیاران کشور (جلد اول)
فعالیتها:
                         پست الكترونيكي: alish@shirazu.ac.ir
                         سايت شخصي:  http://succ.shirazu.ac.ir/~alisha
 
 
دکترمحمدمهدی علیشاهی
 
 
 
 


 
 
 


 
 








 

در باب رستم و سهراب

خواهش تهمینه

        بوی شب بوها در امتدادشب جاری است .

        تهمینه اینک به عمق شب رسیده است. آرام آرام گام برمی دارد و سوزناک می گرید . بغض دردآلودش ،گلوی شب را فشرده است.

        سکوت هولناک شب را صدای جاری لحظه ها شکسته است. چگونه می توان از این سوی شط عشق، به آن سوی خط عشق رسید؟

       آیا تهمینه محکوم تقدیر بوده است ؟ او روزی عاشق رستم شد و اینک عاشق سهراب است. با کدام منطق از کدام مشرق زمان ، تهمینه می تواند به پشت پرده های شکست سرنوشت پی  ببرد؟

      ای کاش خنجررستم ، سینه او را می درید تا پهلوی سهراب را . ولی دیگر کار از کار گذشته است.خون دل سهراب ، هنوز هم از چشمهای عاشق تهمینه جاری است.بوی شب بو ها را چه کسی به خواب ارام پرستوها برده است ؟

      به رستم خبر برده بودند که سهراب «همی از تو تابوت خواهد نه کاخ» ولی معلوم نیست چه کسی با چه جرأتی  می توانست خیال آشفته تهمینه را طوفانی کند.خود رستم نیز آشفته تر است : «چه گویم چو آگه شود مادرش؟»

     اینک خیمه دیبای هفت رنگ ،تخت زرین و زین خدنگ به رسم سوگواری درآتش می سوزد  و بر روی جسد پهلوان جوان دیبای خسروانی کشیده اند.

     تردیدی نیست که فردوسی شاعر هنگام سرودن ماجرای سهراب کشی ، یک دل سیر گریسته است . شاید گریه بی امان ، او را از نگارش این قسمت از تراژدی بازداشته است. هنوز پس از هزارسال ، بوی سرشکهای شاعرانه او ،دراین ابیات خون آلود مشهود است.«براین رفته تا چندخواهی گریست

    تهمینه هزارنشانی از پدر به سهراب داده بود و او بی محابا درجستجوی پدربود؛ یا او را نمی یافت و یا می یافت و می گفتند که او رستم نیست  و رستم پهلوان تر است و یا رخش ، رخش اوست ولی او رستم نیست.

    رستم در پی کشف سهراب برآمده بود ولی نه در قامت پسر بلکه در کسوت پهلوانی جوان  از اردوی تورانیان . از دیدنش غرق شگفتی شده بود. تهمینه نیز از آنسو بیکار ننشسته بود. برادرش زنده رزم را برای آگاه سازی  رستم فرستاده بود.

    تقدیر درمسیری رفته بودکه سهراب بایست کشته شود . یعنی در تاریخ ادبیات پهلوانی ایران زمین تراژدی رقم بخورد . دل مادران بشکند .پهلوانی به زمین بیفتد . پدری که سالها درانتظار دیدن چهره پسر خویش بوده است چهره او را با خون بشوید و کمرش را به زمین بزند و سپس برای او سوگواری کند . برای زمینه سازی این تقدیر تقدیر چنین بوده است که ابتدا سرنوشت برادرتهمینه رقم بخورد . همیشه در فلسفه تاریخ کوچک ترین حادثه و پیشامد می تواند مسیرتاریخ را عوض کند . گفته اند اگر برای لنین اتفاقی در مسیربازگشت از تبعید پیش می آمد دنیا اسیرکمونیستی نمی شد. بالاخره تقدیر رقم خورد و در عملیات شبانه ای که رستم پنهانی برای شناسایی سهراب به اردوی تورانیان رفته بود پیک تهمینه  یعنی زنده رزم را بی درنگ کشت.

تهمتن یکی مشت برگردنش

بزد تیز و برشد روان از تنش

      پیک تهمینه کشته شد . پیش از این نیز فردوسی گفته بود که وقتی تهمینه عاشق رستم شد ، تنهایی به بالین پهلوان نرفته بود و کنیزی با خود برده بود . پهلوان چرا کنیز را نکشت. آیا اگر او را می کشت ، اصلا تولد سهراب رقم می خورد تا اینک تابوت سنگینش پیش پای رستم باشد؟

     اکنون که تهمتن ، تابوت سهراب را پیش روی نام آوران نهاده است ، آیا تصور می کرد که گم شدن رخش ، او را به عشق تهمینه گره زده است؟

     براستی ، رخش برای او چه کرده بود که فرزندعزیزش نمی توانست بکند ؟ تهمتن برای یافتن رخش ، پدرتهمینه را تهدید کرد ولی چرا در این همه سال سراغی از تهمینه نگرفته بود ؟ آیا می توان در عشق پهلوان تردید کرد؟ آیا می توان تصور کزد که نظامیان ابزار دست سیاستمداران هستند؟ آیا می توان گفت که عشق پهلوان به به کشتن و مغلوب کردن است نه دل بستن به تهمینه؟ و یا نه ، می توان لحظه ای درنگ کرد و به یاد تهمینه افتاد؟

     آیا در شکل گیری داستان  می توان امتناع کاووس را از دادن نوشدارو نوعی مجازات کشتن برادر تهمینه دانست؟

     خواب آرام سهراب همه را آشفته کرده است ؟تاریخ به دست رستم کفن از صورت سهراب کنار زده است. در چشمهای زیبای سهراب ، زیبایی حیرت انگیز تهمینه موج می زند .

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   زمان تحصیل در ادبیات فارسی که بعدا انصراف دادم این متن رو نوشته ام . ادیبات هم خوب بود ولی دیگه من عاشق مدیریت بازرگانی شده بودم ...

 

بوی خوش یوسف و زلیخا

بوی خوش داستان یوسف و زلیخا

 

      در نگاهي كلي به داستان حضرت يوسف (ع)  در برابر خواهش مستمر زليخا از ارتكاب گناه خودداري كرد ونتيجتا خدا نيز اورا نجات داد .

        ولي در بررسي دقيق موضوع ، با توجه به اينكه انسان داراي غرايز شديدي است كه بايد نياز هاي هر غريزه اي برآورده شود وپيغمبر الهي هم ، ابتدائا آدمي وانسان است واز اين نياز طبيعي استثنا نيست چگونه مي تواند در برابر يك زن زيبا وداراي تمكن مالي وسياسي ، از ارتكاب جرم سرباز زند؟!  بنابراين در اين بررسي دقيق ، بايد تفكروعقل رااز يوسف منصرف كرد و به جانب قدرت برتر ديگري معطوف ومتمركز ساخت.

 

        قبل از آنكه به آن قدرت برتر توجه كنيم ، به استمرار و خواهش زليخا بايد توجه كرد كه چون شيهه سوزناك باد در ميان علفهاي وحشي صحرا شبانه     مي پيچد وجز سوز آتشناك چيزي ندارد. استمرار خواهش زليخا در صحنه ديگري نمايان مي شود وآن هم پس از ملامت زنان اشراف ودرباري ويا نزديك به دربار عزيز مصر است.پس از آشكار شدن آن راز سر به مهر كه غزيز مصر بعد از احراز بي گناهي يوسف از او خواست كه لب فرو بندد واز زليخا خواست كه از عزيز مصر طلب بخشش كند ، چون شايعه اي تاييد شده در ميان زمزمه هاي زنان مرتبط با زليخا پيچيده واينك به حد علامت رسيده است

هر سر موي مرا با تو هزاران كار است

ما كجائيم و ملامتگر بيكار كجاست.

    فضاي داستان به گونه اي كه در آن رگه هاي از زن سالاري مشاهده مي شود وملامتي كه آتش عشق زليخا را از خلوت به جلوت تسري داده است ، اينك رازي در بطن خود دارد وآن اينكه زليخا عاشق غلام خود شده است ، ملامتگران نميدانند غلام كيست و چه قيافه اي دارد يك تصوير كليشه اي از غلام كه عمدتا زر خريد يا برده زاده  يا بدهكار يااسير برده شده بي نام ونسب وبي اصل نشان كه بي پشتيبان وبي ياور به خدمت زليخا در آمده است ، در ذهن زنان دربار نقش بسته است . اين پيش زمينه در اثر نديدن صورت غلام به صورت موكد در ذهن آنها تقويت شده است .در پرده دوم كه با قاهريت وآمريت بيشتر همراه است ، باز راز ديگري برملا ميشود وآن اينكه يوسف از زمان ورود به دربار مصر ، حق وملاقات با غير اشخاص مورد نظر زليخا را نداشته است والا اگر چنين فرصتي بود ،پيشتازان رقابت در آراستن صورت وظاهر كه براي الگويافتن ،ظرافتها رااز صورتها به يك نگاه گلچين مي كنند ، يوسف راشهره عام وخاص  مي كردند وآرزومندان براي ديدن ماه رخ او دربار را پاتوق خود كرده ومحرومان از ديدارش داستانها واسطوره ها مي ساختند.

 

         اينك در پاسخ به سرزنش زنان مصر ، لازم است زليخا هوش از سر ايشان بربايد وبايد ابتكار هنري غير قابل انكار ، تيغ وترنجي ويا كارد وميوه اي به دست اين زنان زبان دراز بدهد كه همچون جگر زليخا ،دستهاي ايشان نيز خون آلود وبريده وپاره پاره شود واين جنگ خونين كدورمزي است كه در سپردن جمال ملكوتي بشر آسماني به حافظه بلند مدت ذهن تاريخ بايد مورد استفاده قرار بگيرد.

         زليخا درپاسخ با آن ملامتها ، به جاي استدلال وبحث وجدل ، به يك اشارتي به يوسف فرمان داد كه از پشت پرده بيرون بيايد وچشم زنان تالار نشين موجب خطا در فرمان مغز به دستهاي ايشان بشود زيبايي خيره كننده چهره حضرت يوسف را قرآن بيان نمي كند ولي خواننده داستان در مي يابد كه چشمها چنان از ديدن جمال اوسرمست ميشوند كه مرز عقل وجنون در هم مي ريزد و فرمانهاي خطاي صادره از مغز براي پوست كندن ميوه چنان با سرعت صورت گرفته كه همه زنان دستهاي خود را بريده اند .قرآن نمي گويد كه تركيب اعضاي صورت ، رنگ  پوست ومو، نگاه ولبخند ومتانت وسكوت آن حضرت چگونه بوده است، زيرا آدمي كم ظرفيت وخود بين است وبعيد نيست  برخي زيبا رويان خود را با يوسف مقايسه كنند.

 

زشرم آنكه به روي تو نسبتش كردم

سمن به دست صبا خاك در دهان انداخت

 

     قرآن کریم به روش واقعي رخ داده در زمان خواهش دوم ،زيباي آن حضرت رااز زبان حال زناني كه زليخا راسرزنش مي كردند توصيف مي كند .همزمان بابريده شدن دستهاي زنان اشرافي دعوت شده براي ملامت مضاعف متقابل همهمه (حش لله ما هذا بشراً ان هذآ الا ملك كريم ) در تالار مي پيچد وكسي باور نمي كند اين موجود بي نهايت زيبا ، بشر است .صور  خيالي بصري چنان قوي بوده است كه فضاي مجلس پراز تشويش وهيجان واضطراب عشق ناگهاني شده است وچون توفاني بدون مقدمه فصاي دلهاي آرام را برهم زده است و صحنه اي بس خطرناك آفريده است .بعيد به نظر ميرس د دلهره زنان كه اينك در برابر خودو زليخا مفنضح شده اند فقط با گفتن (حش لله ما هذا بشراً ان هذآ الا ملك كريم ) خاموش شود وبه ساحل آرامش برسد درياي طوفاني ، به شدت موجهاي خود را به تخته سنگهاي ساحل  مي كوبد ، سخت است خواهشي بي پاسخ بماند، روانشناسان اجتماعي مي گويند ناكامي موجب خشونت است.

 

 

      پرده دوم  داستان نقاب از پرده اول را كشف مي كند .طراح  نقشه در چيدمان صحنه تيغ وترنج ، مدتها فكر خلاق خود رابكار گرفته است كه هيچ راه فراري براي زنان زبان دراز دربار از ديدن چهره يوسف واعتراف به شكست دلهاي عاشق در برابر جمال بهشتي او باقي نگذارد .

     تحصيل نتيجه كيش ومات وقتي مي تواند زودتر وموفق تر محقق شود كه همه راهها بررسي شده باشد ، بنابراين ، اگه در ساختار داستان دقيق شويم ، راوي آن را از زاويه ي ديد نمايشي بيان مي كند ، لازم نيست تماشاچي از طريق گفتار راوي به زواياي پنهان داستان نمايشي پي ببرد ، هر چقدر خواننده بيشتر دقت كند ، بيشتر صحنه وفضا را درك مي كند .بنابراين ، متوجه ميشويم زليخا كه نقشه دوم را باهنرمندي بسيار دقيق طراحي كرده است ودر آن براي به دام به دام انداختن دوباره يوسف وشكست زنان ملامتگر تا مرز موفقيت پيش رفته واين حيله علني بوده است ، مي توان گفت اگه طراحي نقشه اول ، از نقشه دوم دقيق تر نبوده باشد ، كم اهميت تر از آن نبوده است .كسي كه ميخواهد بداند چهره يوسف چه كرده است ، بايد از زاويه ديد زليخا به آن چهره مبارك بنگرد .

     برمي گرديم به آغاز داستان وبا توجه به اين نقشه مبتكرانه وكشمكش خونين عشق وعصمت ، باز مي گوييم كه يوسف به تنهايي نمي توانست از چاه زليخا بيرون بيايد ." صبر " اندازه اي دارد و وقتي كاسه صبر لبريز شود رسوايي وفضاحت از آن جاري مي شود.

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

       زمان تحصیل در رشته مترجمی زبان (حین مطالعه درآمدی بر ادبیات۱که مربوط به ادبیات داستانی انگلیسی است)این متن ادبی رو نوشته ام -یادگاری که دراین گنبد دوار ....

 صحنه بریده شدن دست زنان اشرافی دربار

تصاویرجالب و دیدنی عاشقانه (خیلی عاشقانه)

عنوان مطلب این پست فریبنده است . این عنوان رو انتخاب کرده ام که بعضی ها رو  که بدنبال تصاویر اونجوری هستند بیان ببینند اینجا چه خبره (داشته باشید )

پردیس ارم

...

این هم خاطره. باهاش می خواین چیکار کنین؟!

....

 

مهندسی2 - محل تشکیل کلاسها...

....

بعد از ما

...

مهندسی2

........

نمایی از خوابگاه شهیدمفتح

.............

 نمایی دیگر از خوابگاه شهید مفتح.

.............

خوارزمی

...............

برف برف برررررررررر(از سرما زبونم بنداومد وای ی ی...

 

..........

شب است و غم گرفته چارسویم

شب عاشقان بیدل چه شب دراز باشد

..............

................

........

............

.............

..........

..........

.............

..........

.

 

 

 

 

 

 

اهداف استراتژیک دانشگاه شیراز

سوي توسعــه و اعتــلاي جــهاني دانشگاه شيــراز

 اهداف و راهبردهاي كلان توسعه دانشگاه شيراز

                                                                        

-ارتقاء موقعيت دانشگاه شيراز در سطح ملي و بين المللي به عنوان يكي از دانشگاه هاي برتر جهان.

-توسعه دوره هاي آموزشي بويژه تحصيلات تكميلي با تأكيد بر افزايش اثربخشي آموزشهاي دانشگاهي و رويداشت به رهيافت هاي جديد علمي در حوزه هاي معرفتي و فن آوريهاي نوين.

-ارتقاء كيفيت و شيوه آموزش و نيز توسعه اخلاق علمي و حرفه اي در راستاي پرورش همه جانبه دانش آموختگان و افزايش اثر بخشي حرفه اي و التزام اجتماعي آنها.

- افزايش دسترسي به آموزش عالي به ويژه با تأكيد بر توسعه آموزش هاي مجازي .

-ارتقاء منزلت علمي و التزام اجتماعي دانشجويان و تأمين رفاه، سلامت و نشاط جسمي و رواني آنان در راستاي احياء هويت ملي و ديني و رشد خلاقيت هاي دانشجويي.

-افزايش سهم دانشگاه شيراز در توليد و نشر علم و توسعه مرزهاي دانش به ويژه در راستاي برنامه توسعه كشور.

-افزايش بهره وري و نظارت و ارزيابي مستمر در همه سطوح اجرايي، آموزشي و پژوهشي.

-توسعه و تنوع منابع مالي با استفاده از ظرفيت هاي گسترده دانشگاه مانند انجام فعاليت هاي پژوهشي به ويژه با مشاركت دانشجويان دوره هاي تكميلي و نيز تبديل دانش به محصول و فروش فناوري.

 

یادایامی که در گلشن فغانی داشتم

    

دکترصادقی                                دکترامینی                                آقای سالاری

  دکترغزنوی

دکترحاتمی                                دکترمردانی                          دکترغزنوی 

دکترتدینی                                 دکترمنصورآبادی

دکترانجوی نژاد

 دکترامامی                          دکترانجوی نژاد 

دکترفضل الله فروغی

همکلاسی های عزیز!

   برای ملاحظه صفحه مربوط به هریک از استادان برروی اسم هریک ایشان کلیک کنید

ردیف

اسم استاد

رشته

1

دکتر نادرمردانی

بین الملل

2

دکتر سیدمهدی انجوی نژاد

فقه و اصول

3

دکتر عبدالعلی غزنوی

خصوصی

4

مرحوم دکتر جلال جعفری

بین الملل

5

دکتر عباس منصورآبادی

جزا و جرمشناسی

6

دکترمحمدامامی

عمومی

7

سیدمحمدحسین صمدانی

مدنی

8

دکترعلی اصغرحاتمی

مدنی

9

شاپورمیلان

بین الملل

10

دکترعباس تدینی

بین الملل

11

سالاری

جزا

12

دکترپاکشیر

متون حقوقی

13

دکترسیدابراهیم امینی

مدنی

14

دکترمحمدهادی صادقی

جزا

15

خانم محبوبه مینا

فقه و اصول

16

دکترشهریاربهرامی

حقوق خصوصی

17

مرحوم دکتر رستگار

متون حقوقی/روش تحقیق

18

دکترعلیرضافروغی

فقه و اصول

19

محمدجوادبهشتی

آ.د.م

20

عباس خوبیاری

آ.د.ک

21

دکترفضل الله فروغی

جزا

22

محمدحسینی

فقه و اصول و معارف

23

سیاوش صدراوی

زبان عمومی

24

کامیاب

زبان عمومی

25

نصیرزاده

زبان پیش

26

مرحوم دکترصادقی

پزشکی قانونی

27

دکتررئیسی

پزشکی قانونی

28

دکترثواقب

تاریخ اسلام

29

دکترحسین بحتویی

فارسی عمومی

30

یزدانی

انقلاب اسلامی

31

کرمی

حقوق ثبت

32

جناب سرهنگ

پلیس قضایی

33

محمداعتدال

کارآموزی

34

موحد شیرازی

اساسی2

35

ایت الله محلاتی شیرازی

معارف اسلامی2

36

آیت الله عبدالله زبرجد

متون فقه2

37

بابک پرتوی

مبانی اقتصاد

38

حلیمه عنایت

جامعه شناسی

39

حمیدخضرنجات

جامعه شناسی

برای دیدن صفحه مربوط به اعضاهیئت علمی دانشکده کلیک کنید

انتظاری که داشتیم

        استادان عزیز ما در تاریخ ۹/۸/۱۳۹۰ از وبلاگ گلهای باغ ارم بازدید کرده اند . انتظارداشتیم با کامنتی دل ما رو خوش کنند .

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

 

 

 دکترنادر مردانی

 

 
      

 

 
 
تحصيلات: دكترا حقوق
مرتبه علمي: استاديار
محل اخذ مدرك : دانشگاه روان فرانسه
شماره داخلي: 6134834
شماره فكس: 6287311

پست الکترونيک :

 

mardani@shirazu.ac.ir

 

سوابق اشتغال :

1-رياست دانشکده حقوق وعلوم سياسي دانشگاه شيراز و عضوهيئت علمي دانشكده حقوق وعلوم سياسي
2- رئيس گروه حقوق عمومي وبين الملل  دانشکده حقوق وعلوم سياسي دانشگاه شيراز
3- معاونت آموزشي دانشکده حقوق وعلوم سياسي دانشگاه شيراز
4- نماينده دانشکده حقوق و علوم سياسي در کميسيون آموزشي دانشگاه


 

 

سوابق فعاليتهاي آموزشي :

 تدریس در دوره های کارشناسی حقوق و کارشناسی ارشد حقوق درگرایشهای حقوق بین الملل، حقوق عمومی و حقوق خصوصی دانشکده حقوق وعلوم سياسي ، واحد آموزش هاي  الکترونیکی  دانشگاه شيراز و دانشگاه بين الملل شيراز (قشم )که عبارتند از:
آيين دادرسي مدني(1) ،آيين دادرسي مدني (2) و آيين دادرسي مدني (3) -کارشناسی و کارشناسی ارشد
مقدمه علم حقوق – کارشناسی  
حقوق  بين الملل خصوصي(1) ، حقوق بين الملل خصوصي(2)- کارشناسی و کارشناسی ارشد
سازمانهاي بين المللي -کارشناسی و کارشناسی ارشد
داوري بين المللي -کارشناسی و کارشناسی ارشد
روشهاي حقوقي حل و فصل اختلافات بين المللي- کارشناسی ارشد
حقوق معاهدات بين المللي - کارشناسی ارشد
حقوق  بين الملل اسلام - کارشناسی ارشد
حقوق اساسی(1) وحقوق اساسی(2) -کارشناسی و کارشناسی ارشد   حقوق  بين الملل عمومي دوره كارشناسي

 تدریس در دوره های کارشناسی حقوق و کارشناسی ارشد حقوق درگرایشهای حقوق بین الملل، حقوق عمومی و حقوق خصوصی دانشکده حقوق وعلوم سياسي ، واحد آموزش هاي  الکترونیکی  دانشگاه شيراز و دانشگاه بين الملل شيراز (قشم )که عبارتند از:
آيين دادرسي مدني(1) ،آيين دادرسي مدني (2) و آيين دادرسي مدني (3) -کارشناسی و کارشناسی ارشد
مقدمه علم حقوق – کارشناسی  
حقوق  بين الملل خصوصي(1) ، حقوق بين الملل خصوصي(2)- کارشناسی و کارشناسی ارشد
سازمانهاي بين المللي -کارشناسی و کارشناسی ارشد
داوري بين المللي -کارشناسی و کارشناسی ارشد
روشهاي حقوقي حل و فصل اختلافات بين المللي- کارشناسی ارشد
حقوق معاهدات بين المللي - کارشناسی ارشد
حقوق  بين الملل اسلام - کارشناسی ارشد
حقوق اساسی(1) وحقوق اساسی(2) -کارشناسی و کارشناسی ارشد   حقوق  بين الملل عمومي دوره كارشناسي

 

 

تألیف و ترجمه مقاله :

 1-Analyse des divers mouvements islamique de resistance en Iran  au cours de dernier siecle 

2- تجدید نظر از احکام دادگاههای حقوقی و مدنی خاص – مجله کانون وکلای دادگستری – شماره 5 –سال 1370
3- حقوق حاكم بر قرارداد هاي تجاري بين المللي (1)- مجله حقوقي و قضائي قوه قضائیه - شماره 4- 1371
4- حقوق حاكم بر قرارداد هاي تجاري بين المللي (2)، مجله حقوقي و قضائي قوه قضائیه ، شماره 6، 1371 .
5-بررسی تحلیلی اعاده دادرسی در قانون آئین دادرسی مدنی - مجله کانون وکلای دادگستری
6- استثنائات وارده بر توقیف اموال در قانون اجرای احکام مدنی- مجله کانون وکلای دادگستری – سال 1385

 

 

تألیف و ترجمه كتاب :

1-آيين دادرسي مدني
موضوع : سازمان قضائی – صلاحیت مراجع قضائی ﻣﺅلف : دکـتر نـادر مردانی،دکتر علی اصغر حاتمی ، آقایان محمد جواد بهشتی ،علی رضا حبیب آگهی
ناشر: نشر یلدا
سال انتشار: فروردین 1372
     
2-آيين دادرسي مدني – جلد اول – چاپ سوم با تجدید نظر و اضافات
موضوع: سازمان قضائی دادگستری  - صلاحیت دادگاهها
ﻣﺅلف: دکتر نادر مردانی،محمد جواد بهشتی
ناشر: نشر میزان
سال انتشار: فروردین386 1

3 -آيين دادرسي مدني – جلد دوم– چاپ اول                           
موضوع: دادخواست ،ابلاغ دادرسی، تجدید نظرخواهی، فرجام خواهی و....
ﻣﺅلف: دکتر نادر مردانی،محمد جواد بهشتی
ناشر: نشر میزان
سال انتشار: پائیز 1385

سخنراني علمي :

 

بررسی صلاحیت دیوان داوری ایران - ایالات متحده آمریکا - دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه شیراز
طرح تحقيقاتي :

1- طرح مطالعه و تحقیق و تدوین موضوعی مقررات آئین دادرسی مدنی و انتقال آن به رایانه– شماره طرح : 337-630-  LW -69 
مجریان طرح :دکتر نادر مردانی،دکتر علی اصغر حاتمی
همکاران طرح : آقایان محمد جواد بهشتی ،علی رضا حبیب آگهی
تاریخ شروع: 1/12/69     تاریخ خاتمه :60/6/74

 2-  طرح مطالعه تحقيقي و تدوين موضوعي مقررات و آراء مهم ديوان  عالی كشور و نظرات اداره حقوقي و وزارت دادگستري –شماره طرح : 360-669-LW                                           مجری طرح :دکترنادرمردانی
همکار طرح :دکتر عباس منصور آبادی
تاریخ شروع: 8/8/70      تاریخ خاتمه :10/5/73

3- فرصت مطالعاتی در زمینه موضوع ضمانت نامه های بانکی در قراردادهای بین المللی
محل برگزاری دوره : فرانسه
تاریخ برگزاری دوره : 15/8/72 لغایت 15/12/73
 

افتخارا ت علمی :
استاد نمونه سال 1384
آشنائي با زبان :

فرانسه-انگليسي–عربي

آشنائي با كشورها :

فرانسه،کشورهاي اتحاديه اروپا ،کشورهاي حوزه خليج فارس

دکترانجوی

دکترغزنوی

مرحوم دکترجعفری

دکترمنصورآبادی

12345

 

        

ارغوانها(سری دوم پاسخ به کامنتها)

نفر۴۴

   

 

 
 
تحصيلات: دکترای حقوق جزاو جرم شناسي
مرتبه علمي:  استادیار
شماره داخلي: 6134809
شماره دورنگار: 6287311
پست الکترونيک :

amansour@shirazu.ac.ir

سوابق اشتغال :

شروع بكاردر دانشگاه شيراز سال1369 -سرپرست اداره حقوقي دانشگاه شيراز -معاون پژوهشي دانشكده حقوق و علوم -معاون آموزشي دانشكده حقوق و علوم سياسي - معاون دانشجوئي فرهنگي دانشكده حقوق و علوم سياسي- عضو هيات دانشکده حقوق و علوم سياسي

 

 

سوابق فعاليتهاي آموزشي :

دروس کارشناسي:حقوق جزاي عمومي1- حقوق جزاي عمومي2- حقوق جزاي عمومي4- حقوق جزاي اختصاصي5- حقوق جزاي اختصاصي3-آيين دادرسي کيفري1-آيين دادرسي کيفري2
 دروس کارشناسي ارشد:1- آيين دادرسي کيفري2- حقوق جزاي اختصاصي3-سمينار

 

تألیف و ترجمه مقاله :

1-بررسي جرم محاربه:ماهنامه دادرسي،(پيش)ش2،س اول،آذر1375، ص29تا37. وش1،س1،فروردين1376، ص26تا29.
2-احکام جنون درحقوق کيفري ايران:مجله علوم اجتماعي وانساني دانشگاه شيراز،دوره  دوازدهم،ش2(مسلسل26)،بهار1376،صص115تا134.
3-بررسي تطبيقي اختلاس وتصرف غيرقانوني:
مجله مدرس،دوره4،ش2(پياپي15)،تابستان1379، ص41تا63.
4-بررسي تطبيقي خيانت درامانت واختلاس: مجله علوم اجتماعي وانساني دانشگاه شيراز،دوره هفدهم،ش1(پياپي33)،پاييز1380،صص19تا32.
5-موضوع جرم درباب جرايم عليه اموال:
 انديشه هاي حقوقي،ش4،س1،پاييز1382،صص103تا132.
6-اثبات شرايط مساعدبه حال متهم:
 علوم جنايي(مجموعه مقالات)،تهران،سمت،پاييز1383،صص339تا371.
7-حق تجديدنظردرفرآينددادرسي عادلانه: انديشه هاي حقوقي،ش

سخنراني علمي :

طرح تحقيقا تي :

1-بررسي جرم کلاهبرداري وخيانت درامانت:دانشگاه شيراز1373.
2-سکوت متهم دردادرسي جزايي: دانشگاه شيراز1383.

شنبه 30 مهر1390 ساعت: 19:55 توسط:اسداله کشاورز
سلام زحمت عکسهایی رو بکشید که واضح و شامل همه دوستان باشه اگه امکان داشت عکسهای جدیددوستان نیزگذاشته شود

پاسخ:

می خواستم تشکر کنم

 

 سلام جناب آقای کشاورز!

     دوران دانشجویی دوران گرسنگی و بی پولی است . البته وضعیت دانشجویان امروز با زمان ما تفاوت زادی دارد . ولی دوران ما همیشه پر از خاطرات همراه با گرسنگی بود. خدارو شکر ما دستمون به دهنمون می رسید ولی بعضی ها وضعشون بدتربود و ذکرآنها موجب تلخ تر شدن خاطرات است. 

          بنابراین در این دوران دوربین خوب کجا بود که عکسهای شفاف گرفته شود .اون زمان دوربین دایی(می دونی که منظورم کیه)زنیت بود . اونم هروقت عکس می گرفتیم برای چاپ وظهور عکس های خودشو مجانی به دیگران تحمیل می کرد ولی من بعدا  به نقشه اش پی بردم .

          دوربینهایی که دست این و اون بود عمدتا قیمتهاشون ۱۲۰۰تومان تا۳۰۰۰بود . می رفتیم روبروی سینماسعدی تو پاساژ لابراتوار محجوب برامون چاپ می کرد .بنابراین انتظار عکس واضح از همه دوستان نداشته یاشد .

          جالب اینکه اگه صاحب دوربینی از کسی خوشش نمی اومد در عکسهای دسته جمعی اونو خط می زدند و بی سرو صدا می رفتند عکس می گرفتند . تو سربازی یه بار برای خود من اتفاق افتادعکسهای جدید هم اگه دوستان لطف کنند برامون ایمیل کنند ممنون می شم. خیلی جالب می شه قیافه های دیدنی با کلاه گیس و دندونای مصنوعی و ریش سفید و.... دیگه چی بگم آخه؟

انتظار داریم دوستان عکسهای قدیم و جدید از خودشون از استادان از همکلاسی ها از محوطه های دانشگاه .... برامون ایمیل کنند .تا با اجازه خودشون بزنیم به شیشه این کلبه مجازی .

     آقای کشاورز پیشنهاد می کنم اول شما آستین بالا بزنید تا بقیه هم تشویق شن. ولی برای اینکه خواسته شما را اجابت نموده باشیم عکس صالح کامرانی رو می زارم  تا حال کنی که جدیدجدیده

 صالح کامرانی

صالح کامرانی که حالا خارج نشین شده و از وبلاگ ما بی خبره.

 داداشت که رفته تو بحر SI( زیر گروه IT )این عکسها رو در  کمینهای اینترنتی شکار می کنه (داشته باش داداش)

 این هم از بهمن مرادی و حمیدقیاسوند

 

مجله کانون همدان؟

نفر۴۵

اس ام اس حمید:

باتشکر از حوصله و ابتکار شما.

       لطفاْ به اطلاع دوستان عزیزمان برسانید با توجه اینکه مدبرمسئول مجله حقوقی کانون وکلای همدان هستم  در صورت تمایل  مقالات و مطالب ارزنده خود را به آدرس همدان خیابان بوعلی کانون وکلا ارسال نمایند .

       لازم است مشخصات کامل نویسنده  و آخرین مدرک تحصیلی نیز درج شود . مطالب از طریق ایمیل کانون  قابل ارسال است . نسخه ای از مجله به نشانی دوستان ارسال خواهد شد .(حمید قیاسوند)

پاسخ:

ممنونم حمیدجان !

      شما اگه لطف کنی پیشنهاد بدی که کانون شما قبول کنند که مجله شما مثل مجله کانون اصفهان یا دادگستر متنوع باشه من قول می دم دوستان دست به قلم (ببخشید خودکار) می برند . مجله یک بعدی شبیه کتابه . مجله باید عکس داشته باشه / جک داشته باشه / شعر/ سرگزمی/دلگرمی/ کاریکاتور ..........

ببینم چیکار می کنی برادر !

 +ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ـ+ــ+ـ+ـ+ـ+ـ+ــ+ـ+ـ+ــ+ـ+ــ+ــ+ــ+ــ+ــ+ــ+ـ+ـ+ـ+ـ

نفر۴۶

                                          مثلا فکر می کنه خوش تیپه!

                       این آقای خوش تیپ رو    کی می تونه شناسایی کنه؟؟؟

 جایزه داره . فقط خود این آقا نمی تونه دراین مسابقه شرکت کنه . از حالا گفته باشم ......

زیاد فکر نکنید . این خوش تیپ حمید قیاسوند خودمونه. فقط آقای رحیمی زاده منصورخانی تشخیص داد و زنگ زد . ممنونم از این دوست بزرگوار !

                                                                   تعجب نکنید !

 +*+*+*+*++*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+

نفرات فراوون؟

خیلی از دوستان تلفنی و یا حضورا خبر می دن که بعله وبلاگتونو دیدیم . می گم پس چرا کامنت نذاشتین .می گن بلدنیستیم چطور نظر ارسال کنیم یا کامنت بزاریم

بابا این که کاری نداره. در پایان هر مطلب عبارات (نظربدهید)یا (آرشیو نظرات)درج شده است. کافیه کلیک کنید و داخل فیلدها رو پرکنید و ارسال کنید. نگفتیم که بریدپست و نامه برامون ارسال کنید.

                                                      آقا اجازه ؟

بعضی از همکلاسی ها که سر می زنند ، ما متوجه می شویم ولی اونا نظرنمی زارن و از این آی پی متوجه می شیم که کدوم یک از دوستان ایشون رو خبردار کرده و باقی داستان..........

    نظرات شما موجب می شه:

اولا: خاطرات تجدید شن

ثانیا:وبلاگ پرنقش و نگار شه

ثالثا: سواد اینترنتی من هم بالا بره و با دانسته های جدیدی این وبلاگ رو مدیریت کنم.

        در پناه حق باشد و عکسهای قدیم و جدید رو برامون ایمیل کنید از خودتون از محل کار

 از زمان دانشگاه از استادان عزیز  ................

تیمورزمان بودم.........

پارسال اینو موکلی با موبایل گرفته/ببخشید من نه قیافه خوب دارم نه عکس خوب/

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جمعه 13 آبان1390 ساعت: 15:20 توسط:محمد نجفی

     تیمور جان سلام اولین شعری که من از شما به یاد دارم دارم (با شعرزندگی کن 

           در هرکجا زمانی -- تاشعر زنده باشد تو زنده هرزمانی)نوشته هایت زنده  وبا احساسه

پاسخ:

سلام آقای نجفی!

صحیحش اینطوری بود :

با عشق زندگی کن ٬در هر کجا« زمانی»

             چون عشق زنده باشد ٬ تو زنده در  زمانی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این تک بیت رو کلاس اول دبیرستان   ٫گفته بودم .

         ما نتونستیم با عشق زندگی کنیم . با عقل هم نتونستیم زندگی کنیم . همونطوری که

نوشته ای ما با احساسات زندگی کردیم و متقابلاْ احساسات نیز با زندگی ما بازی کرد .

شما  که استادادبیات هستین می دونین که عشق با عقل و عقل با عشق و آن دو با احساسات

 و احساسات با آنها چه سرنوشت هایی داشته اند .ایکاش اینهمه وقت که صرف شعر کردیم

کاش صرف فلسفه می کردیم و با یک (بسم الله الرحمن الرحیم / الحمدلله فاعل کل محسوس و معقول)

کار خودمون  رو شروع می کردیم . چون (اول العلم معرفة الجبار)است.کسی هم به ما نگفته بود که

(آخرالعلم تفویض الامرالیه )است .راهنما هم نداشتیم . اول دبیرستان بودیم روزی دو سه ساعت

حافظ می خوندیم و هیچی سردرنمی آوردیم از این اصطلاحات عرفانی  و شاعری .ما باید دست

 می یافتیم به معارف قرآنی که آنهم با (لایمسه الاالمطهرون)حاصل می شود.طهارت را در طهارت

 جسمی (وضو) می دانستیم حال آنکه تازه این اول کار است دنباله آن طهارت نفس است طهارت

 قلب است طهارت روح است طهارت فکر است طهارت باطن است .

غسل دراشک زدم کاهل طریقت گویند

پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز

      تنها معرفتی که به تصور من در شعر بهش دست یافتم "عاشقانه نوشتن" بود که آنهم معلوم شد

 احساسی نوشتن است . چون عشق خارج از تصورات ما بود خیال می کردیم " احساس" نیز

همون "عشق" است.

       مثل بچه های مهدکودک برای خودمون می خوندیم و قافیه و ردیف می چیدیم و چیزی می گفتیم

و خیال می کردیم شعری سروده ایم.

    ولی اون آرزوی فلسفه خوندن رو تو دوران سربازی بهش رسیدم . کتابخونه پایگاه دریایی

 سیرجان تا دلتون بخواد از اون جور کتابها داشت . کتابهای کوچک و بزرگ فلسفی داشت .

سواد خود را در اسفارنیازمودم.اون کتابها رو خوندیم ولی متاسفانه بعدا ادامه ندادم. کاش ما

برای هرمرحله از زندگی خود راهنمایی داشتیم که راههای میانبر را به ما نشان می داد.

از اینکه خاطرات اون دوران رو برام زنده کردی ممنونم

 

 

. قلب عاشق

 

      

پنجشنبه 19 آبان1390 ساعت: 20:32 توسط:غلامرضا کریمی
سلام تیمورجان:
واقعا کار بسیار عالی وارزنده ای انجام دادید البته تاامروز ازشما وبعضی از دوستان عزیز اطلاعی نداشتم با آقای بلندزاده تماس گرفتم و از وب شما مطلع شدم و با اشتیاق فراوان پیگیری کردم .ضمنا جهت تکمیل ویا اصلاح اطلاعات من هم سال 1375 ساکن اهوازشدم وپس از اخذ کارشناسی ارشد حقوق عمومی بیش از یک دهه در دانشگاه آزاد اهواز مشغول به تدریسم و خیلی هم دوست دارم فرصتی فراهم بشه دوستان عزیز را از نزدیک ملاقات کنم.
ارادتمند شما وسایر دوستان:کریمی

پاسخ:

 کجا با این عجله؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام آقای کریمی!

ممنون که به عهدسابق وفادار مانده اید و  از همه دوستان عزیز  متشکرم که منو  که شلوغ نرین و

بازیگوش ترین همکلاسی بودم ٬فراموش نکرده اند .

همچنین خوشحال شدم که ادامه تحصیل داده اید. من دیگه هیچ اشتیاقی برای ادامه تحصیل در

حقوق ندارم.

قهرکردم من از حقوق ای عشق

پیش از این نیز با تو پیوستم

عاشقی اخرین دفاع من است

به قراری که بسته ام ٬ هستم

        می بینی که این بی رغبتی در شعرهای من نیز خودنمایی می کند . من آرزو داشتم ادامه                 تحصی بدم و در یکی از دانشگاههای دولتی تدریس کنم . زمان گذشت و ما به ۳۰ سالگی رسیدیم               ولی اون آرزو محقق نشد . در سال ۱۳۷۹حتی در حقوق خصوصی کنکورسراسری رتبه ام ۲۰۳ شد                ولی باز قبول نشدم. بالاخره در سال۱۳۸۲پس از گرفتن پروانه وکالت پایه یک از کانون  کرمانشاه                     رفتم سراغ زبان انگلیسی  و درکنکور فراگیر شرکت کردم قبول شدم و از ۱۳۸۳مشغول تحصیل                          دررشته مترجمی زبان انگلیسی پیام نور نقده درس خوندم .سال۱۳۸۷لیسانس گرفتم و از                        همون زمان تحصیل در زبان ٬کتابهای مدیریت بازرگانی رو هم می خوندم(البته مطالعه آزاد)                            در۱۳۸۸ کنکورشرکت کردم رشته مدیریت بازرگانی انتخاب کردم و محض احتیاط رشته ادبیات                    فارسی رو هم انتخاب کردم فقط شهر عشق یعنی نقده.  نمی خواستم جای دیگه ای درس                    بخونم . ادبیات قبول شدم و یکسال ادبیات فارسی خوندم (ترم ۱و۲ و ترم تابستانی)سال۱۳۸۹                     کنکور شرکت کردم . مدیریت بازرگانی قبول شدم و از ادبیات انصراف دادم   

شیراز هم که بودیم با یه دانشجوی روانشناسی هم اتاقی بودیم .  کتابهای روانشناسی

 هم می خوندم . یه مدتی هم رفتیم سراغ فلسفه علم . کلاسش هم رفتیم

دردانشکده علوم (وقتی ترم اخربودیم)استادی می اومد بنام دکترریاضی و به جای

 فلسفه علم ٬تاریخ علم تدریس می کرد . خودش هم می گفت که رشته ایشان فلسفه

 نیست و فیزیک خونده و ناگزیر تاریخ علم درس می ده. خیلی وقت بود علاقه به ادامه

تحصیل در رشته های غیرمرتبط داشتم. الان  هم دلخوشی های من نشستن در کلاس

درس است.

  نفری از کرج:

           کالای استراتژیک                                                     

           سلام بر عزیز بزرگوار تیمور زمانی عزیر:

      نمی دانم از کجا شروع کنم وچه بگوییم اگر یادت باشد در خوابگاه قدس که بودیم هنوز مورد استفاده پسران بود سال های 73 و74 وقسمتی از سال 75 در گوشه ای از قرائت خانه خوابگاه روی زمین می نشستیم وتو برای من حرف می زدی از حقوق از ادبیات وخصوصا از روابط اجتماعی همان وقت به من می گفتی باید اسم همه همکلاسه هایت را بدانی محیط را بشناسی وخلاصه پلی کپی از یکی از کتاب های حقوقی فرانسه به من نشان دادی ومن وآقای مهدوی تشویق شدیم وآن پلی کپی را تهیه کردیم اندیشه های خوبی داشتی همان زمان یاد گرفتم که دانشجوی حقوق باید ظاهر مرتبی داشته باشد وحتی زبان فرانسه را یاد گرفتم وبعد از فوق لیسانس موفق شدم از دانشگاههای فرانسه پذیرش بگیرم و به انجا بروم اما فعلا قاضی دادگستری کرج هستم وهمیشه از شما به عنوان یک انسان بزرگ یاد می کنم خیلی خوشحال شدم که از طریق وبلاگ سعی در شناسایی همکلاسی هایت داری موفق باشی به امید دیدار.

                                                    رسول کشکولی ورودی ۱۳۷۳

پاسخ:

بلبل زخمی حکایت ما

از غم دادخواست ، داد ، نخواست

در شب بی ستاره بی فانوس

عاشقان را زمانه شاد نخواست

سلام برادر بزرگوار!

  هنوز به مقامی که شما برای این حقیر آرزو کرده ای، نرسیده ایم .مثل این جمله شما (همیسه از شما به عنوان یک انسان بزرگ یاد می کنم)

    دورانی رو که ازش یادکرده اید مربوط به زمانی بوده که مدام به دنبال مطالعاتی در حوزه علوم ارتباطات و روانشناسی اجتماعی بودم. زبان فرانسه رو هم با موژه شروع کردیم و بعدا من یه ترم کافه کرم تدریس کردم. به آموزش باید به دید راهبردی بلندمدت نگریست و با این نگرش باید سرمایه گذاری کرد .

    اشتباه ما از اول این بوده که بدون راهنما حرکت کرده ایم . هنوز هم برای پیش افتادن از برنامه های غیرمدون دیرنیست . می توان بهتر از گذشته بود . می توان با انتخاب الگوهای برتر ، زندگی را به استانداردهای عالی ارتقاء داد. دانش اکنون کالای استراتژیک است . مدت این دوران را دانشمندان مدیریت، نزدیک به 50سال پیش بینی کرده اند . هنوز مرحله پنجم پیش بینی نشده است که چه چیزی به عنوان کالای استراتژیک مطرح خواهد شد . سه کالای استراتژیک قبل از دانش ،( شکار و کشاورزی و صنعت )بوده است.

    پیشنهاد می کنم به موازات مطالعه در حوزه های موردعلاقه خود که بدیهی است رشته حقوق است ، افقی باز کنید به مطالعه در حوزه های غیرمرتبط . ببنید که در عوالم دیگر علم چه غوغایی است . زمان ما که بود ما را فریب دادند . گفتند حقوق بهترین رشته است. ولی غافل از اینکه در رشته های دیگر بهترین هایی وجوددارد که با دراختیارداشتن آن دانشها ، نگرشها و بینشهای دیگری به دست می آید و جلوه های زیباتری به زندگی می بخشد. روانشناسان می گویند دنیای بیرونی ما که برای خود ترسیم کرده ایم بازتاب دنیای درونی ماست.

    یکی از موفقیتهای من عدم قبولی در کنکورارشدحقوق بوده است . چون اگر ارشد حقوق می گرفتم شاید غروردرونی اجازه نمی داد از ترم اول خود را مشتاق تحصیل در رشته مترجمی بدانم و در کلاسهایی شرکت کنم که همکلاسی های من خیلی جوانتر از من بودند .

     مارسی من همین جاست  به شرطی که افکار خود را بتوانم تغییر دهم وزندگی من براساس همان افکار تغییر یافته دگرگون شود.

زیاد نوشتم . منتظر کامنتهای زیبای شما در آینده هستم.پیروز باشید!

دانشگاه آزادملارد

آقای کشکولی رو به دوستان معرفی می کنم:

     دارای مدرک حقوق خصوصی از دانشگاه تربیت مدرس /قاضی دادگستری/استاددانشگاه آزادملارد و پیام نورکرج/مولف کتاب قانون داوری تجارت بین الملل/ مولف مقالات متعددحقوقی

 سلام تیمور جان:
امروز به لطف ارتباط با شما بابعضی از دوستان ازجمله آقایان حسینی آذر, ابراهیمی قوشچی, حجازی, انجم روز , مزارعی وبعضی ازدوستان که گوشیشون خاموش بود تماس گرفتم وباصحبت های زیادی ازگذشته ها داشتیم تجدید خاطره شد و یک روز خوب و بیادماندنی بود راستی من عکس های باکفیت وشفاف زیادی از دوران دانشجوی مربوط به همایش هایی که با حضور پروفسور اتونف, دکتر کاتوزیان و... در محوطه باغ ارم تشکیل میشد دارم که در اولین فرصت برای شما ازطریق ایمیل ارسال میکنم .
ما فاتحان شهرهای رفته بر بادیم
باصدایی ناتوان تر زان که بیرون آید زسینه
راویان قصه های رفته از یادیم (اخوان ثالث)
شماره تماس برای دوستان:
همراه 09166176063
منزل 06113784514
دفتر 06113799627
ایمیل gh_k1347@yahoo.com

 سلام:

بفرست بیاد از اون آثارباستانی

عکس جدید هم بفرست بیادداداش!

کریمی الان تو اهواز حال می کنه . کارمند دولت شدن و استاد شدن هم موجب تحرک جغرافیاییه .

بهارنارنج

یکشنبه 22 آبان1390 ساعت: 16:53 توسط:غلامرضا کریمی
سلام تیمورجان:
اگه اواخر اردیبهشت ماه باشه فکر کنم بوی بهارنانجی که خیابونها رو عطراگین میکنه خاطره انگیز میشه09166176063 منزل06113784514 دفتر06113799627 ایمیلgh_k1347@yahoo.com

  ــــــــــ

پاسخ:

چه چشم پاسخ است ازاین دریچه های بسته ات

برو که هیچکس ندا به گوش کر نمی زند

سلام داداش . چی چی بوی بهار و نهار نارنج ؟!  بعضی ها اصلا تلفن جواب نمی دن . حالا شما انتظار داری بیان و بهارنارنج بریزن تو چایی ؟  اگه کسی می خواد دور هم جمع بشیم خودمون جمع می شیم . چی کار داریم به بقیه . ۵ نفری  یا ده نفری دور هم جمع می شیم

یکشنبه 29 آبان1390 ساعت: 19:4 توسط:غلامرضا کریمی
سلام تیمورجان
صحبت کردن بادوستان جای خالی مصاحبت های گذشته را پر نمیکنه چون یادگرفتم که تنگ چشمان نظر به میوه کنند ولی خوت که میدونی ما تماشاگران بستان بودیم ودرحال حاضر پس از گذشت اینهمه سال تماشاگه رازها شدیم ولی درهر صورت به همان تماس تلفنی با دوستان هم قانعیم و از اونجایی که گفته شده: برای آنکه دوستش داری هراز چندگاهی نشانه ای بفرست قول میدم دراولین فرصت همه عکس های دوران دانشجویی را برات ایمیل کنم.
دوستدارهمه دوستان:غلامرضا کریمی
همراه09166176063
منزل06113784514
دفتر06113799627
ایمیلgh-k1347@yahoo.com

 وب سایت   پست الکترونیک

مباركه قدم نورسيده

یکشنبه 29 آبان1390 ساعت: 20:6 توسط:مامایی90 کرمان
سلام..خوش به حالتون چه وب باحالی دارین!وقتی ما به دنیا اومدیم شما رفتین دانشگاه!
حالا بیاین به وب ما هم سری بزنید خوشحال میشیم!...اگه با تبادل لینک موافقید وب مارو با اسم «دانشجویان مامایی خروجی 94» لینک کنید و بهمون خبر بدین لینکتون کنیم....مرسی.....
 وب سایت   پست الکترونیک

یکشنبه 29 آبان1390 ساعت: 20:8 توسط:مامایی 90 کرمان
ببخشید یادم رفت آدرسو بزنم!
 وب سایت   پست الکترونیک

 

این هم از  جناب آقای حسین حجازی

یکشنبه 6 آذر1390 ساعت: 23:19 توسط:سید حسین حجازی

سلام مدتی بود می خواستم باهات ارتباط برقرار کنم ولی وقت نمی شد امشب آقای علی خندانی به منزل ما تشریف آوردند ذکر خیری از شما شد وارد سایت شدیم از ابتکار عملت خیلی خوشحال شدیم ولی از مرور سایتت یه سوالی برامون پیش آمد .جریان شماره دانشجویی ها با شاخه گل چی بود ؟ ولی در عین حال جذاب بود از خاطرات دانشجویی گفتیم اگه بتونی یه گردهمایی تشکیل بده ما هم مشتاقیم و کمکت می کنیم .من هم جهت اطلاع کارشناسی ارشد خصوصی از دانشگاه ملی کاشان گرفته ام فعلا عرضی نیست از طرف خود و آقای خندانی برات آرزوی موفقیت داریم .خداحافظ

ــــــــــــ

پاسخ:

سلام جناب آقای حجازی

چشم جدول رو در مورد شما اصلاح می کنم امیدوارم به فکر مدارج علمی عالی تر هم باشید .همچنین برای همه دوستان   سلامتی و شادکامی آرزو می کنم و امیدوارم همه عاقبت به خیر بشن.

در مورد شماره دانشجویی و گل که پرسیده بودین باید بگم که همه مطالب این ئوب با اجازه غیابی دوستان درج شده و اعلام شده که اگر دوستان و دور و بری های ایشان راضی نباشند هر امری در مورد مطالب مربوط به ایشان را حذف/اصلاح می نمایی. . دونفراز خواهران خواسته بودن که اسم ایشون رو بنابه دلایلی که اعلام نموده بودند حذف کنیم و ما هم اطاعت کردیم و برای اینکه جدول خالی خالی نباشد یه گل هم اضاف کردیم .

ذکر خیر؟

گویند ذکر خیر "زمانی " در انجمن

                        هرچندسالهاست ز یاران جدا منم

موفق باشید .

 حاج حسین برامون چند تا از او عکسهای بدحجاب (منظورم با لباس ورزشی است در میدون فوتبال دانشکده)فرستاده . باشه برای یه فرصت دیگه.

 دوستی از یادگاران سقید نیروی دریایی

یکشنبه 6 آذر1390 ساعت: 7:27 توسط:حمید رضا فدایی
سلام جناب اقای زمانی : وبلاگتون خیلی جالب وباحاله . راستی فلکه علم شیراز هم یه مقدار تغییر کرده که حتما استحضار دارید. و باید بگم که هم کت شلوار به شما میاد و هم اسپورت.

 

پاسخ:

حمیدجان سلام.

حمید بچه باحال  شیراز  از یادگاری های ما در نیروی دریایی است . دوستان نیروی دریایی ما همیشه دریایی بودند همیشه خوب . خاطرات نیروی دریایی همیشه دریایی است . شهدای نیروی دریایی هم  همیشه دارای ثواب دوبرابرشهدای نیروهای دیگر هستند.

حمیدجان چه کنم . زبان انگلیسی خوندن هم افکار منو تغییر داد هم احوال منو هم لباس پوشیدن منو

دانشجو یعنی همین . یه بار هم که با این لباسها رفته بودم دادگاه قاضی بهم گفت این لباس ها در شان وکیل نیست .

دکتر در  اقتصادکشاورزی

پنجشنبه 10 آذر1390 ساعت: 7:26 توسط:محمود احمدپور برازجانی

سلام تیمور جان
از وب سایت شما دیدن کردم
کار زیبایی بود. میتواند به عنوان ابزاری برای ارتباط بین شما و دوستانتان برای مرور خاطرات گذشته، مراودات علمی و کاری باشد.
یاد یاران یار را میمون بود و بوی جوی مولیان اید همی * یاد یار مهربان آید همی

با آرزوی توفیق الهی
محمود احمدپور ورودی 71 اقتصاد کشاورزی
همسایه دیوار به دیوار شما در سلول 902 خوابگاه قدس

پاسخ:

بچه ها محمود از دوستان خوب خوابگاه  ما بود . ما اتاق ۹۰۳ بودیم و اونها هم در اتاق ۹۰۲

روزهایی با هم گذرانده ایم . سال ۸۸پاییز که رفنته بودم تهران . در انقلاب قدم می زدم دیدم منو صدا کرد . محمود دکترا گرفت و در زابل تشنگان علم رو سیراب می کنه

محمود از کلمه سلول استفاده کرده . محمودجان ما که زندانی نبودیم داداش از این واژه استفاده می کنی؟

این هم از همسایه خوب رشته ادبیات ۷۱شیراز

شنبه 12 آذر1390 ساعت: 2:23 توسط:م - ن
به نام گلشن آرای جهاندار
سلام آقای زمانی عزیز
چندی پیش به صورت کاملا اتفاقی با وبلاگ شما مواجه شدم کلمات
" ورودی" "دانشجویان" شیراز" و 71" قلب مرا تکان داد من افتخار همکلاس بودن و هم رشته بودن با شما را نداشتم رشته تحصیلی من ادبیات فارسی و ورودی من 71 و دانشگاه هم شیراز بود اما چهره شما که خیلی خیلی به نظرم آشنا آمد دل و وجود مرا به آن سالها برد ساعاتی چند مهمان وبلاگ شدم و مطالب را با شور و شوقی زایدالوصف مطالعه کردم متن شعر گونه
""همانند اوایل پاییز۱۳۷۱که در باغ ارم دورهم جمع شدیم
مانند دوستانی که سالیانی دراز از راه بسیار دور به هم رسیده بودیم
و هرگز باورنمی کردیم که از هم جدا شویم .....

و روزی که مثل هیچیک از روزهای دیگرنبود
باد آرام می وزید
و دیگر از اطلسی ها
هیچ تصویری در ذهن من نبود........

****************
نزدیک بود که مرا به گریه درآورد...
------------------------------
کار زیبایی انجام داده اید
_________________
باز هم به وبلاگ شما سر خواهم زد
------------------------------
موفق باشید

برادر کوچک شما/ م - ن

ای حافظ شیرازی بر من نظراندازی

پاسخ:

سلام برادر خوب من !

من از شاگردان دکتر بحتویی هم بوده ام. انجمن ادبی شاعران انقلاب اسلامی شیراز هم رفت و امد داشتم. نقده هم یکسال دانشجوی ادبیات فارسی بوده ام بعد که مدیریت بازرگانی قبول شدم انصراف دادم. پس زیاد هم با هم غریبه نیستیم. ادبیات همه چیز ماست . ادبیات موجب سیالی  و روانی تفکرو اندیشه است . ملتی که ادبیت ندارد هویت ندارد .

 اون متن ادبی  شعرگونه رو آنلاین نوشته بودم . منتظریم دوستان انتقادات خودشونو در مورد وبلاگ بنویسند و برامون ارسال کنند.باز هم به وبلاگ خوتون سربزنید.

موفقیت و شادکامی شما آرزوی دیرینه ماست .

 باز هم بر و بچه های مامایی

 

جمعه 4 آذر1390 ساعت: 15:43 توسط:مامایی90کرمان
سلاااااااااااااام . ایول دارین وبتون خییییلی قشنگه.ما بچه جوونا که کم اوردیم.مشخصه ادمای با حالی هستین که بعد چند سال دو رهم جمع شدین.کاشکی منم شور هیجان شما را داشتم.نیو90
 

پاسخ:

سلام دانشجویان با حال !

خوشبختانه هیچکدوم از دوستان من که همه شون خواهران و برادران من هستند ٬ منو فراموش نکرده اند . بعد از ۱۸ یا ۱۵ سال بعد هم تماس می گیرند و خاطرات پیدا و پنهان رو دوباره زنده می کنیم . بعضی ها هم یواشکی سرک می کشند و خیال می کنند ما نمی دونیم به وبلاگ سرزده اند و یاد دوستان رو زنده کرده اند . / به هر از اظهارشگفتی شما  خیلی خیلی ممنونم / پیروز باشید

بچه ها بیایید ببینید کی اومده

یکشنبه 18 دی1390 ساعت: 23:35 توسط:ٍٍٍٍٍٍٍٍٍکرامت حیدری
سلام تيمورجان خدمت برادرعزيز عرض كنم وروديهاي 1371دانشكده حقوق دانشگاه نوابغ علمي بودنداساتيدبزرگواري داشتيم اميدوارم اساتيدمحترم كه حق زيادي برگردن مادارندوهمكلاسيهاي گرامي درپناه خداوندسالم وتندرست باشند باتشكراز زحمات جنابعالي.بااحترام كرامت حيدري

 

سلام کرامت جان !

خیلی لطف کردی به این کلبه  مجازی سر زدی. باز هم از این کارها بکن . راستی از شیراز چه خبر . بزودی می خوام شیراز بیام .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اون یه فنجان چایی ما رو به یاد کلاس تعارض قوانین دکتر مردامی می اندازد .  پاییز سال۱۳۷۴ بود . کلاس پر بود . کرامت با عجله داخل شد . دکترمردانی با لهجه شیرین لری پرسید کجا بودی آقا ؟ کرامت با لهجه قشقایی گفت : استاد ! مهمون داشتیم.

کلاس از خنده پرشد.حدود ۶۰نفر در کلاس بودیم

دکترمردانی گفت: مهمانت را چرا نیاوردی آقا؟

کرامت:نمی شد . چایی می خوردیم استاد! 

شلیک خنده  تکرار شد . فتاح از همه بیشتر دیدم می خندید .

کرامت مثل بهرام زحلی در خوابگاه ملاصدرا ساکن بود . ملاصدرا روبروی دانشکده مهندسی بود که کلاسها هم همونجا تشکیل می شد.

درس ادامه پیدا کرد.

دقایقی بعد ارکیا اومد .دکترمردانی پرسید :آقاش ما هم مهمون داشتید؟

- نه !

باز همه به شدت خندیدند.

ارکیا هم همشهری کرامت بود. هرد قشقایی و هردو فیروز آبادی

اون یه استکان چایی رو به خاطر ذکر این خاطره نوشتم. الان کرامت ساکن شیرازه . کارمندگمرکه آقا 

 این هم از آقای بزی

چهارشنبه 21 دی1390 ساعت: 21:4 توسط:محمد رضا بزی

سلام اقای تیمور زمانی ازبلاگ شما دیدن کردم خدا خیرت بدهد یاد باغ ارم ودوستان همکلاسی دل امد را شاد می کند .زندگی صحنه پیکارو هنرمندی است هرکسی نغمهخود خواند وازصحنه رود خرم ان نغمه که مردم بسپارند بیاد.

سلام بزی عزیز!

ممنون از کامنت خوب شما!

ـــــــــــــــــــــــ

بزی بچه زابل بود . در خوابگاه قدس جز نفرات اول بود که باهاش آشنا شدیم . با بچه های ارومیه هم اتاق شده بود . اونا اکترونیک و کامپیوتر می خوندند و بزی هم حقوق . بزی عاشق دوشاب بود با ماست قاطی می کرد  و می خورد . الان هم قاضی شده در زاهدان . ارشد خصوصی هم می خونه (چشمک)

 

راه دستیابی

یکشنبه 25 دی1390 ساعت: 15:27 توسط:مجتبی
عکس ها عالی بود. فقط یه سوال؟
چجوری می شه از رشته هایی که اونجا تدریس می شه با خبر شد؟راه دست یابیش چیه؟

پاسخ: چشات قشنگه آقا مجتبی

------------------

می تونید برای کسب اطلاع دفترچه کنکور تهیه کنید و آخرین اطلاعات رو از دفترچه مرحله ۲ یا شماره ۲ کنکورسراسری به دست بیاورید . ممنون که به گلهای باغ ارم سرزدی

 

 

رییس کودتا در اعتصاب دانشجویی(!)

دوشنبه 3 بهمن1390 ساعت: 15:58 توسط:سعید اشرف زاده

سلام تیمور خان زمانی نازنین دوست دارمت خیلی زیاد مثل همون موقع و دلم می خواد این طبع شاعرانت درحوزه حق وناحق تبلور پیدا کنه وبا زبان شعر از حق طلبی ها وحق کشی ها بگی .
اگرچه به شغل وکالت نائل شدی و مشغول وکالت هستی این نکته را میدانی که وکلا حرف مفت زیاد میزنند و مفت حرف نمی زنند تو دوست عزیز هم مفت حرف میزنی وهم زیاد حرف مزنی وهم حرف مفت نمی زنی .دلم می خواد هر دفعه که وبلاگت را میبینم یک عالمه شعر جدید آن هم دروادی حقوق ببینم
البته این را بگویم که کلمه حقوق برای رشته حقوق نام صحیح ومناسبی نیست چون آنچه ما دردانشکده خواندیم مجموعه ای از حقوق وتکالیف بود ونه حقوق به تنهایی !؟

ولی شاید از واقعیات جامعه ما دور نباشد که مردم ما فقط حقوق دان! هستند و نمی خواهند که تکلیف دان هم باشند بهر حال اسمی که بر آن نهاده اند اگر چه مسمی اش با نامش همخوانی ندارد ولی چاره ای نیست .
پس شما هم با موضوعات حقوق هر بیشتر شعر بگذارید ما حقوق دانها(!)بیشتر لذت می بریم .

پاسخ:

سعید اشرف زاده ورودی ۷۰ بود و در شکل دادن به اعتصاب دانشجویی برای بازگرداندن دکتر غزنوی نقش پررنگی داشت .باید  بعدا مطالب مبسوطی از این خاطرات باید بنویسم .

 

 این هم از آپلود

شنبه 8 بهمن1390 ساعت: 21:58 توسط:غلامرضا کریمی

سلام تیمور جان
ضمن تشکر از درج عکس ها پیشنهاد می کنم برای آپلود عکس ها و فایل های خود به ادرس زیر مراجعه کنی هم سرعتش بالا است و هم زمانش نامحدوده می باشد:
http://up.iranxm.com

با تشکر

 

 

شنبه 8 بهمن1390 ساعت: 21:40 توسط:غلامرضا کریمی

سلام تیمور جان
فکر کنم عکس ها را آپلود نکردی برای همینه که باز نمیشه
درضمن دستتون درد نکنه بابت کار قشنگی که انجام دادید.

محل زندگی کریمی

سلام کریمی جان .

برای یافتن اطلاعات لازم و بارگذاری دراین کلبه مجازی زیاد زحمت کشیده ام و جستجوهای لازم به زبان های فارسی و انگلیسی انجام شده . رفته رفته به اعتیاد تبدیل شده بود که خوشبختانه با خراب شدن مادربرد نوت بوک این اعتیاد منتفی شده .اون روز آپلود کردم عکسهارو . کدهای لازم رو هم برای درج تصاویر گذاشتم و ابتدا تغییرات ثبت نشد . ثبت موقت کردم ولی بغدا دیدم اپللود نشده . منتظر فرصتی هستم هم عکسهای ارسالی شما رو هم عکسهای ارسالی حاجی حجازی و آقای قیاسوند رو بزارم تو  وب . چون این عکسها خاطراتی رو زنده می کنه .

از اینکه دایما با ایمیلها و کامنتهای خودتون منو شرمنده می کنید متشکرم.


ورودي هاي 1390 شيراز/ ماشاءالله


شنبه 15 بهمن1390 ساعت: 10:24 توسط:الهام زال
راستی اقای زمانی اگه مایل باشین میتونم عکسای داخل دانشکده رو براتون جور کنم
 وب سایت   

پنجشنبه 13 بهمن1390 ساعت: 12:38 توسط:الهام زال
سلامممممممممممممممم خدمت اقای ن ن وکیل تیمور زمانی
ب طور اتفاقی وبلاگتونو دیدم اصلا کفم برید محشششششششششششر بود واقعا چ خوبه ک بعد از این همه مدت امار همه بروبکس رو داشته باشین اصلا زبونم قاصره از وصف وبلاگمن حقوقی 90 سمنان هستم ک همین ترم اتی یونی شیراز مهمانم خوشحال میشم ب وبلاگ ما هم سر بزنید
و ی سوال ازتون داشتم....ایا خانما فقط میتونن قاضی خانواده بشن؟؟؟؟؟
منتظرتونم و با اجاره لینکتونم کردم
پاسخ:
سلام/ ما هم شما رو لينك كرديم / به هرحال ارتباط خو د را ادامه دهيد / پاسخ بمونه براي بعد  و فرصت خوب/
منتظزيم برامون عكس از دانشكده فعلي ايميل كنيد /بنام خودتون مي زاريم تو وب
نسترن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو اينجا چي كار مي كني دختر؟؟؟؟؟

سه شنبه 11 بهمن1390 ساعت: 19:10 توسط:نسترن
سلام.
چه جالب! من منفی یک سن داشتم که شما دانشجو شدید!!!!
چقد خوب که بعد سالها به فکر ایجاد چنین وبلاگی افتاید! واقعا قشنگه!
ماشاالله همه همکلاس ها هم جذب شغل های درست و حسابی شدن!
منم حقوقی هستم! ورودی 90!!!

 وب سایت  

می رسد هردم صدای بالشان

             می رویم ای دل به استقبالشان

چهارشنبه 19 بهمن1390 ساعت: 13:13 توسط:الهام زال
سلام و با عرض پوزش فراوان خدمت اقای زمانی من الان میخواستم عکسارو براتون ارسال کنم اما متاسفانه حجم عکس ها خیلی بالاست باید حجمشونو کم کنم ب محض اینکه حجمشو کم کردم اپلود شده تقدیمتون میکنم
مجددا بابت تاخیر عذر میخوام
 وب سایت  

شنبه 15 بهمن1390 ساعت: 21:58 توسط:مهدی تیموری(حقوقی 90 دانشگاه شیراز)
سلام آقای زمانی.خیلی لطف دارین که برامون تو وبلاگ کامنت گذاشتین.چشم سعیمون رو میکنیم که یه چند تا عکس از دانشکده حقوق دانشگاه شیراز براتون بزارم.

پاسخ:

سلام . هرگزباورنداشتم

دنیا اینطور بمونه

نمایی از خیابان ساحلی شیراز

هرگز باورنداشتم دوستان زیادی دور گلهای باغ ارم حلقه بزنند و اینطور وبلاگ ما رو  پربار کنند . دوستانی که زحمت می کشند و ما رو لینک می کنند و یا برامون عکس می فرستند پیشاپیش از همه شون تشکر می کنم

چگونه سر ز خجالت برآورم ای دوست

که خدمتی بسزا برنیامد از دستم

باز هم آقای کریمی

پنجشنبه 27 بهمن1390 ساعت: 19:10 توسط:غلامرضا کریمی
سلام متشکرم از اینکه عکسها را گذاشتید و باز نشد و دوباره برداشتید.

 وب سایت   پست الکترونیک

متشکریم از خانم زال (دانشجوی

محترم دانشکده حقوق دانشگاه

  شیراز)

 

شنبه 29 بهمن1390 ساعت: 11:10 توسط:الهام زال
سلام و درود فراوان به اقای زمانی با عرض پوزش فراوان بابت تاخیر در ارسال در ارسال عکس ها همون طور ک قبلا گفتم حجم عکسا ی کم بالا بود در نتیجه مجبور شدم پیکسلشونو کم کنم و ب منظور راحتی کارتون ب جای ایمیل عکس هارو اپلود کردم البته ب علت استتار عملیات عکس ها زیاد هنری نیست ولی امیدوارم خوشتون بیاد

سلام خانم زال

از لطف شما در حق وبلاگ خیلی خیلی متشکرم .

منتظریم باز هم از این لطفها در حق این وبلاگ انجام دهید . شما لطف

بزرگی در حق ما کردید .

زنده باد آقای امین عباسی

شنبه 29 بهمن1390 ساعت: 11:36 توسط:الهام زال
چ جالب دفتر وکالت اقای امین عباسی دقیقا رو ب روی خونه ما هست و فکر کنم خیلی موفق باشن چون مرتبن از طرف کانون وکلا براشون پارچه و اعلامیه و تبریک میزنن
پس اینجور که بوش میاد همه حقوقی های 71 شیراز از نوابغ شدن

 وب سایت   

سلام دوباره .

ممنون می شیم اگه شماره تلفن  آقای امین عباسی رو از تابلو بردارید و برامون ارسال کنید

ما برای وصل کردن آمدیم


سلام. امروز1390/12/12که کامنت شما رو خوندم فوری به آقای عباسی زنگ زدم و صحبت کردیم

یکشنبه 30 بهمن1390 ساعت: 22:21 توسط:نادیا امیدی
سلام آقای زمانی.وب خیلی با صفایی دارین.اونقدر که حتی منی که اون قدیما نبودم یا خیلی بچه بودم رفتم تو حال و هوای اون روزا.بعدم به بابام نشون دادم و اونم خاطرات اون روزا براش زنده شد.مخصوصا اون متن ادبی یا شعرتون با مطلع"اوایل پاییز1371که در باغ ارم دور هم جمع شذیم" به نظرم خیلی زیبا و غم انگیز بود و خاطره یک فنجان چای هم خیلی جالب وبامزه بود.در مورد پر کردن جدول اسامی هم دوتا اسم برای جاهای خالی دارم:
علی حسین امیدی،ارشد حقوق عمومی،قبلا قضاوت و فعلا مشغول به وکالت،چند سالیه دوباره برگشتیم شیراز ودر حال حاضر در جوار حافظ و سعدی روزگار سپری میکنیم.آقای ولی الله دهبانی نژادیان،کارشناسی،به تازگی از دادگستری به تعزیرات منتقل شدن و از شیراز به دماوند مهاجرت کردن.راستی منم این ترم در خدمت استادها مردانی،مینا و سالاری هستم،استاد مردانی واقعا استاد دوست داشتنی ای هستن فکر میکنم شما71ها هم بهترین خاطرات تون رو از کلاسای استاد مردانی به یادگار دارید.به وب ما سر بزنید و نظر بدید،خوشحال می شیم از نظرات و تجربیات شما استفاده کنیم.

سلام سلام
صدتا سلام
ممنونم که به وب عاشقان بیدل سر زده اید
هرگز فکر نمی کردم این وبلاگ اینطوری اثرگذار باشه 
هرگز باور نمی کردم که دوستان قدیمی  اینگونه من دانشجوی شلوغ و بازیگوش  رو  به یاد داشته باشند 
هرگز تصور نمی  کردم خاطرات ما به نسل بعد از ما نیز سرایت کند 
هرگز باورنداشتم
             دنیا اینطور بمونه

فاطیما
شنبه 6 اسفند1390 ساعت: 12:43 توسط:فاطیما


سلام
منم از حقوقی های89 شیرازم
خوشحال میشم اگه ما رو لینک کنید
ممنونم
موفق باشید

سلام خواهرخوب من !
خیلی ممنونم که ما رو لینک کردید . متقبلا شما هم لینک شدید .
باز هم سر بزنید و کامنت هم بزارید و سلام ما رو به استادان ما هم برسونید 

نیمکتهای سپید باغ ارم

 

ازگل به گل   تا گل  با گل  برای گل   تقدیمی تیمورزمانی به  عزیز ترین همکلاسی های حقوقی ام

 

اولین نفر

 ۹۴۷ ۵۲

تعارض قوانین / دکتر نادرمردانی

پاسخ:

سلام بزرگوار.

    دستورشما اجراشد. شما میتونین کامنت خود را همراه با ایمیل قبلی خود ارسال کنید.

    این وب بیش از اونی که فکر می کردم مورد توجه قرارگرفته است.

     به واسطه دوستان خبررسیده  بعضی از دانش آموختگان حقوق شیراز تصورکرده اند این وب ٬ سایتی است که دانشگاه شیراز ایجادش کرده.

     بعضی از همکلاسی ها خبر این کلبه مجازی رو به همدیگه داده اند و اونا هم یه سری پیشنهاداتی رو مطرح کرده اند .اولین نفر  هم شما بودیدبه کار ما ارزش قایل شدید و کامنت گذاشتین.

چگونه سر ز خجالت برآورم ای دوست

                                           که خدمتی بسزا بر نیام از دستم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     ما بیش از اونی که فکر کنیم٬  خاطرات ساخته می شوند و الان افسوس اینو می خورم که چر از فرصتها استفاده نکردیم و اینهمه استعداد هرز رفت  باز برای حیات دوباره هنوز دیرنشده. (در معادلات زندگی هرگز آینده با گذشته برابر نیست=انتونی رابینز). هنوز هم برای حیات دوباره دیرنشده-

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خاطرات گروهی مثل تکه های شکسته یه آینه است . یا مثل قطعات متعدد و درهم یه پازل - شما تصورتون چیه؟

 

 

 
 

دومین نفر

لبیک دوستان؟

 

سلام
همکلاسی شما در شیراز نبودم متاسفانه
اما کارتان قابل تقدیس است
کاری که نه فقط دوستانتان (که قضات و وکلای مملکت هستند)
بلکه جهان نیز از آن به شدت گریزان است!

و این امر چیزی نیست جز دهکده جهانی

حال می پرسی جهان چرا گریزان است؟
مگر نمی بینید که مرزهایشان را بر ما بسته اند
وحق رفتن به انجا ها را نداریم
و البته ما هم متقابلا راه را بر انها بسته ایم
و اینترنتمان بزودی ملی و حلال یا پاک خواهد شد
و اجازه نمی دهیم انها هم بیایند!!!
این اوضاع احوال دنیا بود-متاسفانه اطلاعات من کلی هست
و نمی دانم چرا دوستانتان به ندای شما لبیک نگفته اند.

                                                                      

پاسخ:

مممنونم ابراهیم عزیز-شمارو باید به دوستان حقوق ام معرفی کنم - آقای ابراهیم رحمانی از دوستان عزیز و از همکلاسی های خوب دوره کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی من در پیام نور بوده- مسلط به زبان انگلیسی وکامپیوتر و ورزشکار مدتی هم درسش عقب افتاد معلوم شد آقا زرنگی کرده و مخفیانه می خواد  ارشد مشاوره قبول بشه  ولی نشد و الان سرباز معلمه-ید طولانی هم در ایرانگردی دارد و بزودی جهانگردی رو هم به محض گرفتن پاسپورت شروع می کنه و یکی از علت تحقق این  آرزو  دونستن زبان انگلیسیه - خوش بگذره عزیز  رفته سفر!!!!!!!!

سومین نفر

میزون میزونه

جا نبود آقا اسماعیل ؟

سلام اقا تیمور واقعا کار جالبی کردی دستت بی بلا
اطمینان دارم اگه دوستان با خبر بشن مشتاقانه استقبال می کنند
کاش می شد زمانی مقرر بشه که همگی در ان زمان حاضر بشن و حضورا دیداری دوباره میسر بشه
پیشنهاد میکنم اردیبهشت هر سال زمان برگذاری نمایشگاه کتاب روز سوم نمایشگاه مکان نشر میزان دوستان جمع بشن هم به دیدار از نمایشگاه میرسند هم به توفیق دیدار دوستان قدیم
راستی تیمورجان اسامی اقایان علی رمزی محمد کاظم ابادی و فاضل نجف ابادی از قلم افتاده
esmaeilemazarei@gmail.com
http://shadi2118.blogfa.com

پاسخ:
سلام جناب آقای مزارعی-- هدف از راه اندازی این وب افزون بر برقراری ارتباط دائمی و عمومی با همکلاسی های عزیز تهیه بانک اطلاعاتی از ایشان و فعالیت انها و موقعیت ایشان است.
همانطور که نوشته ام بر و بچه های زمان ما زیاد اهل دنیای مجازی نیستند ولی امروز این ارتباط امری است اجتناب ناپذیر زیرا (دانش)کالای استراتژیک است و ما که عمری از دور جوانی از دست رفته خود را با هم به دنبال ابن کالای استراتژیک بودیم باید دست به دست هم دهیم و این کلبه مجازی به صورت رایگان انشاءالله پاتوق دوستان همدل خواهد بود -در معادله زندگی آینده هرگز با گذشته برابر نیست

چهارمین نفر

                                                    سلام سلام

به سلامی و کلامی؟

 

به نام او
        سلام آقا تیمور عزیز کار قشنگی کردی ، اسم قشنگی هم برای وبلاگت انتخاب کردی ، واقعاً گلی، برای لحظاتی ما را 15 سال جوان کردی، خیلی خاطره انگیز بود، بویژه متن زیبایی که نوشته بودی، چند سال اخیر هر از گاهی از طریق اینترنت به جستجوی وضعیت دوستان می پرداختم روز 29 خرداد90بدنبال جستجوی نام یکی از دوستان  بطور تصادفی به  وبلاگ شما برخوردم که البته ظاهراً مدت زیادی از زمان ایجاد اون نمی گذره، چه حسن تصادفی؟! اسامی خیلی از عزیران را فراموش کرده بودم. از خبر درگذشت برخی همکلاسی ها و اساتید  خیلی متأثر شدم.،گریه کردم. خداوند روح همه شان را غریق رحمت گرداند. از فوت مرحوم فیضی همان سال 75 با خبر شدم. از اون سال ها تا کنون فقط یک بار شیراز رفتم . خاطرات اولین روز کلاس در س مقدمه حقوق دکتر مردانی را به یاد می آورم که از همه خواست که هر چه در باره ی «حقوق» می دانند بر روی ورقه ای بنویسند و... چقدر رؤیایی بود دانشکده ی حقوق در باغ ارم . بعد از ما کسی شانس چنین موقعیتی نداشت. چه جالب که تقریباً همه ی اسامی بچه ها (گل ها) را نوشته ای حتی دوستانی که همه ی دوره با ما نبودند مثل آقایی سلیمانی که فقط چند روز اول پائیز 71 بود وبعد به دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه رفت. برای همشون هرجا هستند سلامتی و شادکامی آرزو می کنم...... خدا کنه بقیه دوستان هم هرچه سریعتر این وبلاگ را بیابند و با سلامی و کلامی به این جمع گرمی ببخشند. یا علی مدد . تهران 31 خرداد 90 ساعت 5/00 صبح

پاسخ ۱ :

دوست عزیزی که این کامنت نوستالوژیک رو در همان روزهای اول ایجاد وبلاگ برامون فرستاده بود، نوشته بود که فعلا خودشون رو معرفی نمی کنند و فقط با اسم مجازی "محجوب" میخواد دراین وبلاگ کامنت بزاره.انتظار داشتیم این کامنتهای زیبا و قشنگ مث بارون بریزه و وبلاگ گلهای باغ ارم شکوفا بشه . ولی بعد دیگه خبری نشد .همچنان چشممون به راهه

 

چه حسن تصادفی؟

۲:

ارتباط شما دوست عزیز با این کلبه مجازی تصادفی نبوده . یه روز صبح تا ظهر سر کار نرفتم و نشستم و مطالب ابن وبلاگ رو از جمله اسم دوستان خوب را به گوگل  در سایت دادم تا حین جستجوی مطالب مربوطه  رو دادم تا به محض جستجو گوگل وبلاگ رو زود معرفی کنه. آدرس هم این بود

http://www.google.com/addurl/?continue=/addurl

۳
سلام-هر دوستی که به این کلبه مجازی می آید یادی از فیضی مرحوم می کند. اشکها را از چشمانم پاک می کنم و خاطره ای از فیضی می نویسم:
روزی به اتاق ما امد و از من خواست که برای عمل جراحی سرپایی همراه او باشم در بیمارستان نمازی.
با هم رفتیم -دوساعت طول کشید -فیضی از اتاق عمل بیرون آمد -یعنی بدنش را گذاشتند روی تخت و تحویل من دادند و یا علی.
جوانی که در سالن بیمارستان کنار درب منتهی به اتاق عمل ایستاده بود یاعلی  گفت و در هل دادن تخت فیضی کمکم کرد.بردیمش به انتهای سالن. فیضی نیمه هشیار بود و هذیان می گفت.دیدم نمی تونم به تنهایی ببرمش خوابگاه قدس.
فیضی را همانطور به امان خدا رها کردم و رفتم سراغ بهروز قاسمی.
بهروز بالای سر فیضی باهاش شوخی می کرد و او مدام هذیان می گفت . اینجا نمی خوام بنویسم چی می گفت.
بالاخره لباسهاشو بهش پوشاندیم و تاکسی گرفتیم و بردیمش خوابگاه قدس .
بعدا بهروز نصف کرایه تاکسی را به من داد گفتم نمی خوام . گفت باید باید بگیری

اشک  و بغض و خاطره
                    و  تنهایی

         و فردا

                  من

مثل همه دانشجو ها

امتحان مدیریت منابع انسانی دارم

شاید قبول شوم

               و شاید

با خود بگویم

         انسان مسافر است

                 حتی اگر دانشجو باشد

مسافری که به تنهایی با خود سفر می کند

                                              ای کاش بار او دانش بود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

          فیضی گلی بود که دست روزگار او را خیلی زود از باغ عشق چید.

اسفند سال ۱۳۷۶ که سرباز بودم برای امتحان ارشد تهران رو انتخاب ککرده بودم .اتفاقا دانشگاه شهید بهشتی افتاده بودیم. ظهر رفتم سراغ فیضی -مثل افغانی ها شده بود -موهاش که ریخته بود -کلاه نخی به سر کشیده بود .فقط از صداش می شد تشخیص داده فیضیه-زیادصحبت کردیم-من از مشکلات سربازی گفتم .

گفت مشکل شما به مرور زمان حل می شه ولی مشکل من دیگه نه

و این آخرین دیدار ما بود

 نفر پنجم

ف.ک

مهمان همکلاسی یا همکلاسی مهمان؟

       سلام خوشحالم که از بقیه هم خبری شد . برای تکمیل اطلاعات اینها رو هم اضافه کنید: خانم مجنهدزاده کارمند محیط زیست در اهواز، خانم گلچیان ارشد حقوق بینالملل و مشاور بانک صتعت و معدن و خانم نجیبی که مهمان بودند کارشتاس ارشد حقوق عمومی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد بندر عباس

پاسخ:
         سلام دوباره-البته من باید خوشحال باشم که شما بخوبی ثابت کردید که کی بیشتراز من پیگیر اخبار و اطلاعاته- خانم نجیبی رو من نمی شناسم ولی چون شما خواستید دراین کلبه مجازی حضورشو اعلام کنیم چشم اطاعت می کنیم تادوستانشون از حال ایشان مطلع بشن-اگر همه رو بنویسیم باید خانمها  زنگی و بقایی رو هم بنویسیم تا حقی از ایشون ضایع نشه - چون  دوست ندارم پشت سرم کسی از خانمها منو نفرین کنه- باید از شما تشکر کنم . البته باید بنویسم که خانم الهام بقایی ارشد خصوصی خونده در خوراسگان و  شده سردفتر ۱۶۵   اصفهان - ضمنا خانم نجیبی تو قشم هم تدریس می کنن 

نفرششم

کدوم کاربزرگ؟

مهردادکرمی

               با سلام دوست عزیز جناب اقای زمانی از کار بزرگ شما در راه اندازی این وبلاگ تشکر میکنم کار بزرگی است لطفا این شماره را جهت اطلاع دوستان عزیز به اطلاع انها برسون با تشکر مجدد09362772600

پاسخ:
سلام مهرداد جان !
                ممنون که ما را فراموش نکردین- یواش یواش بچه ها خودشون جمع می شن - نمی خوام زیادمطلب بزارم که شلوغ بشه/تلفن ها رو به خاطر اینکه آقایون دارای مقاماتی هستن نمی زارم تا سواستفاده ای نشه
شما هم مثل من از شماره های متعدد استفاده می کنین- خوبه- شماره تونو می ذارم-چشم/ بازم سربزن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

 

نفرهفتم 

کاش فیضی بود و می دید

         بچه ها سلام. از زمانی که تیمور می خواست این وبلاگ رو راه بیاندازه راجع به برنامه هاش با هم صحبت داشتیم(البته ارتباطمون از زمان فارغ التحصیلی قطع نشده) ......... خصوصا زمانی که در سال 72 پایم در فوتبال شکست و یک ماه تو گچ بود  و حالا هم که ابن کار بزرگ و بی نظیرو کرده که جا داره من و همه ی دوستان از او تشکر کنیم. جا داره که از مرحوم فیضی هم یادی کنیم و به روح بزرگش فاتحه ایی بفرستیم چون با مرحوم تماس تلفنی داشتم وقتی به خونشون زنگ زدم تا جویای احوالش بشم 40 روز بود که به ابدیت پیوسته بود و من ومادرم اون روز رو براش گریستیم. روحش شاد. (هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق -- اسدالله کشاورز

پاسخ:

دوست همچون زر بلا چون آتش است

زر خالص در دل آتش خوش است.(مولوی)

سلام اسد عزیز!

مطالبی که حشو زاید بود حذف کردم. چون قرار نبود حشو زاید تو این وب باشه -امیدوارم مشکل پای شما همیشه خوب بشه و از خداوند متعال خواستار سلاتی شما و خانواده محترم بویژه (پارسا) کوچولو هستم که هنوز یکسالش نشده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمرودشت

پارسا را بس این قدر زندان

                            که بود هم طویله رندان

    یه روز تهران بودم .کاظم آبادی منو برد خونه شون - اسم پسرشون رو که نزدیک یکسالگی بود گذاشته بودند(پارسا)

   سر میز نهار که نشستیم من شعر سعدی رو خوندم وگفتم که نباید می ذاشتن پارسا.

   هیچی نگفتند. یعنی ناراحت شدندو من یکی دوبار شعر سعدی رو خوندم. ترسیدم منو بندازن بیرون . ولی به گرمی پذیرایی کردند

    اسد که خبر داد بعداز سالها بچه دار شده و اسم بچه شو گذاشته پارسا . گفتم نذار پارسا . گفت چرا .

گفتم سعدی گفته

         پارسا را بس این قدر زندان

                                  که بود هم طویله رندان

   گفت هزار بار هم از این شعر ها بخونی باز ما  اسمشو  میذاریم «پارسا »

نفرهشتم

حمیدقیاسوند تو همدان زندگی می کنه

نمی دونین علتش چی بود؟

       سلام خالصانه خدمت تمام همکلاسیهای عزیزم.اگرچه همه مابعدازدوره کارشناسی مراحل دیگری راگذرانده وهمکلاسیهای بسیاری داشته ایم ولیکن عزیزترین همکلاسیهای من شما هستید.هیچ وقت فراموش شدنی نیستید.به امید دیدارحضوری وبرگذاری جشن فارغ التحصیلی.قیاسوند

پاسخ:

حمیدعزیزم!

      ممنونم-همکلاسی های ما همیشه عزیز بوده اند و هرگز مجموعه دوستان دیگر مثل ایشان نبوده اند .علتش چی بوده نمی دونم ولی مولوی گفته

                   علت عاشق ز علتها جد است

                                         عشق اسطرلاب اسرارخداست(مولوی)

موقع بازسازی وبلاگ ازاین قسمت به پایین حذف شد. به دنبال بازیافت اطلاعات هستم . دعاکنید درست بشه

 

 

من دیگه تدریس نمی کنم .

آخه چرا؟

درود بر تیمور
بسیار کار جالبی است البته اگر یک صفحه توی فیس بوک ایجاد کنید دوستان میتوانند بیشتر از هم با خبر شوند . در ضمن بنده در حال حاضر در دانشگاه تدریس نمیکنم لطفا تصحیح فرمایید .

شاد باشید سیروس متوسل 

سلام
برام خیلی جالب بود که بعد این مدت باز هم از دوستانتون خبر دارید .امیدوارم دوستیاتون تا ابد پایدار بمونه .با ارزوی موفیت.سربلند باشید

پرستاران چه می خواهید ازاین بیمار زار امشب

 پرستار

فضلی - پرستاری تهران

سلام ...
با دیدن مطالب وبلاگ تون مخصوصا اون جدول که اسم و شغل همکلاسی هاتون رو توش نوشته بودید یه حس غریبی در من بوجود اومد ... اینکه بالاخره دوران دانشجویی منم تموم میشه ... هیییییییییییی روزگار ...
من دانشجوی داروسازی شهید بهشتی هستم و خیلی خوشحال شدم که با وبلاگ تون آشنا شدم ...

در پناه حق باشید

-علیرضا -داروسازی شهیدبهشتی

شما همکلاسی ما نبودین؟

با سلام
برای راهنمایی تان بابت معرفی این وبلاگ متشکرم. هرچند من در شیراز تحصیل نکرده ام و ورودی 71 نیستم اما برای همه تان آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون دارم و از خواندن مطالب بسیار لذت بردم.

-بهمن سلطانی

تفاوت عشق و دوست داشتن؟

    انسانهای بزرگ دو دل دارند . دلی که درد می کشد و پنهان است . دلی که میخندد و آشکار است .

     همه دوست دارند که به بهشت بروند ولی کسی دوست ندارد که بمیرد .

     عشق مانند نواختن پیانو است . ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی .

     دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.
          روزگار را نمی فهمم ! من تو را دوست می دارم .....تو دیگری را ...... دیگری مرا .....و همه ما تنهاییم .

           داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند . این است که آنان از دوست داشتن یاز می مانند .

          همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم .

          انسان عاشق زیبایی نمی شود . بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست !
        اگر انسانها بدانند فرصت با هم بودنشان چقدر محدود است محبتشان نسبت به یکدیگر نا محدود می شود .

          عشق در لحظه پدید می آید . دوست داشتن در امتداد زمان . و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است .

           راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود .

                                                                                                                ف.گ

----------------------------

پاسخ:

پدر عشق بسوزد که درآمدپدرم............

گل نورسته شقایق نیست

این دل ماست زیر پای شماست!

و   چشمهای هرپرنده مهاجری درانتظاراوست.....

میان بقچه زمین
همیشه یک صدای خوب
یک طلوع تازه هست
که دستهای لخت هر درخت
و چشمهای هر پرنده مهاجری در انتظار اوست
و دیدنش
گرچه بارها و بارها
ولی درست مثل خنده دوباره است
و راه او
در امتداد راه سبز جویبار
درون قلب دانه ای به زیر خاک
کنار من کنار تو
و نام او : ......

به بزرگی خودتون ببخشید!

یادت میاد ثانیه های آخر

گفتی می رم اما میآم بزودی

چشمامو بستم نبینی اشکمو

چشمامو وا کردم و رفته بودی

 کامنت جعلی

گلچهره

پیشنهاد میدم شهریور 91 باغ ارم جمع بشیم تا همکلاسیها همدیگرو ببینیم . در مورد روزش سال بعد نظر خواهی می کنیم .

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاسخ:

بچه ها ! به نظر من این کامنت جعلیه . نظر شما چیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه؟؟

دوستی های پاینده

امیررضایونجی

سلام

کارتون بسیار بسیار زیباست

جالبه اون موقه ها که ما تازه بدنیا اومدیم شما همکلاسی بودید و الان هر دو گروه دور هم هستیم...

از بلاگتون خیلی لذت بردم.

امیدوارم همگیتون که وارده زندگیه واقعی! شدید موفق و پیروز باشید.

من شما رو لینک میکنم. خوشحال میشم شما هم مارو لینک کنید

بهروز بندری

 بهروزقاسمی

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق سلام و عرض ادب خدمت دادش تیموعزیزم

به قول خواجه حافظ شیراز :

یاران همنشین همه از هم جدا شدند ******ماییم و آستانه دولت پناه تو
حافظ طمع مبر ز عنایت که عاقبت ******آتش زند به خرمن غم دود آه تو

با کسب اجازه از دوستان و بزرگواران میخوام عکس دسته جمعی دوستان دوران دانشکده را بگذارم توی سایت .البته اگه گرمای شدید و شرجی بوشهر بزاره بیام بیرون و مشغله های کاریاجازه بدن

آینه های چی؟

ف.ک۵۲۹۴۷

سلام ممنون من شماره خانم نجیبی رو دارم (دوستمه ناسلامتی!) اما اگر شماره ای از خانم شرافت دارید لطفا از طریق ایمیل در اختیار من هم بگذارید. اگر هریک از همکلاسیهای عزیز یا دکتر غزنوی در تماس هستند ممنون میشم سلام گرم من رو خدمتشون برسونند.
اگه بخوام خیلی صادق باشم دوران کارشناسی برای من یک دوره خاکستری بود. بنابراین اگر نظر من رو بخواین خاطراتش آینه های شکسته هستند

چشمک قدغنه آقـــا !

 کسری (حقوق آزاد لارستان)

سلام جناب آقاي زماني
واقعا از بازديد بلاگتون لذت بردم . خيلي واسم جالب بود . خاطراتي از 15-20 سال پيش
چيز جالب ديگه ش اساتيدتون بود
اول دكتر مرداني و بهشتي كه جيگرم از دستشون خونه . متاسفانه يه كتاب آدم نوشتن ... چي بگم. كتاب هاي دكتر شمس دنيايي فاصله داره باهاش.خدا رو شكر فقط آدم 1 رو با كتاب ايشون پاس كرديم. 2 و 3 رو كتاب دكتر شمس رو خونديم . لذت برديم ( چشمك )
در مورد دكتر پاك شير هم . سعادت شاگرديشون رو داشتيم. البته دو سالي هست كه ديگه توي دانشگاه ما تدريس نميكنن .
استاد ايزدي رو هم داريم كه ارم هم تدريس ميكنن . ولي انگار با شما كلاسي نداشتن .
به هر حال خسته نباشين . خيلي بلاگ قشنگي دارين .

 

نرگسی هستم از آمریکا

 

سلام. خیلی جالب بود. چه خوب که هنوز با هم ارتباط دارید... اما میگم مگه دخترها هم تو ایران می تونن قاضی بشن؟!

 نیروی دریایی

                 حافظ مرز آبی

 

ساسان تبیانیان

اقا تیمور دست مریزاد کار خیلی خوبی کردید

 برام از عشق بگو

SI

امیدآرمند

پس از با هم بودن دیگر عدم نیست بل وجود مطلق است انجا دیگر زمین نیست همه اسمان است و افرینش همه ابی میزند


با گرمترین درودها خدمت شما همکلاسی عزیز وفرهیخته تلاش شما در زنده نگاهداشتن خاطرات ایام درس وبحث بسیار ارزشمند ودر خورتقدیر است

 بچه ی تو قنداق ۱۳۷۱و دانشجوی امروز .....

محمد

سلام عجب وبلاگ جالبی.خداییش خیلی باحاله .زمانی که شما وارد دانشگاه شدید من تازه یک سالم بوده الان تازه من دانشجو هستم ترم4مهندسی صنایع واصلا فکرشوهم نمیکنم یه روزی مثل وبلاگ شما بسازم.البته الان وبلاگ برا همکلاسی ها ساختم اما فقط تا پایان درسمون ادامه خواهد داشت.عجب شهریه این شیراز و عجب دانشگاهیه این دانشگاه شیراز واقعا حیرت انگیزه چرا که ادم های بزرگ زیادی میشناسم که فارق تحصیل دانشگاه شیرازند.موفق باشید

سلام به دوست عزیز و ممنون که بما سر زدید .
یاد دوران دانشجویی بخیر این دوران هیچ وقت تکرار نمیشود . موفق باشید

 اعدام از طریق قلقلک.........

سلام ممنون از این که وبلاگم سر زدید.فکر میکنم زمانی که شما فارق التحصیل شدید من تازه به دنیا امدم.
ضمنا من از بین بچه های حقوق چندتا دوست دارم.
یکی از ایشون حقوق جزا ارشد میخونه هم برای قضاوت، دیروز تو کتابخونه خاطره ای شد برام.
داشتیم بیرون ساختمون استراحت میکردیم.از سختی درسهاش میگفت و میگفت "پدرومون رو در اوردن چیه این شش ماه تا ده سال پنج ماه تا ده سال گیج شدم دیگه" به شوخی گفت اگه روزی قاضی بشم خواستم حکم صادر کنم اول میام دور ساختمان کتابخانه یه دور میزنم بعد بجای 5 ماه،ده سال می نویسم تا بفهمه چه سختی کشیدم. بنده خدا قراره قاضی مملکت بشه اونقدر جوکه که فکر کنم جای اعدام مجرم پشت میز قضاوت اونو تا سر حد مرگ بخندونه
اینم یه جور اعدامه دیگه!!!

 اسدآقای گل

سلام زحمت عکسهایی رو بکشید که واضح و شامل همه دوستان باشه اگه امکان داشت عکسهای جدیددوستان نیزگذاشته شود

یه سری از مطالب وبلاگ رو به عنوان فایل پشتیبان

ذخیره کرده ام ولی باید بازیابی بشن دعاکنید درست شه