غزلی برای نیروی دریایی

بنام خدا

نیروی دریایی
حافظ مرز آبی

به وصف آن نهنگ جان ستان, نیروی دریایی
نمی گنجد در این ابیات جز خوبی و زیبایی

چو قوی آسمان زیبا , چو نور آسمان روشن
چو پیکان در دل دشمن, چو جوشن بر تن مایی

به زیر پرچم شاه شهیدان در دل دریا
ز مصباح هدایت شعله ور شد شور شیدایی

برآوردی به چنگ از آتش و خون درّ و مروارید
میان موج خون, در مرز آبی, درّ یکتایی

بدان حسن و بدان صورت , نشاید جز دل شیدا
بدین عشق و بدین سیرت , نشاید جز شکیبایی

به زیر پرچم شیر خدا در سایه ایزد
به هر پیکار پیروزی, به هر رزمی توانایی

تو ماهی , زنده در دریای اخضر, در فلک روشن
تو شاهی , در نظربازی سفید و شاخه طوبی

نِیَم جادو سخن اما , غزل دینی ست بر شاعر
که روزی ناوبان بوده است در نیروی دریایی

من از جان سیر و سیر از جان و جان در سیرجان دارم
همه صحرای عشق است و نه دریایی نه رویایی

سخن را تازه کن با ناویان مرکز آموزش
نفس را تازه کن با اشتیاق صبح دانایی


( زمانی) گوشه ای همچون سبکباران ساحلها
تو مردانه ز هر طوفان نهنگ آسا برون آیی


تیمور زمانی
١٤٠٢/٠١/٢٧

هوش مالی٢

✅حل کردن مشکلات مالی یعنی باهوش تر شدن شما

کسی که یک مشکل را حل می‌کند بدیهی است می‌تواند مشکلات مشابه را حل کند و آماده شود برای مشکلات بعدی و سخت تر.
اگر
می‌خواهید هوش مالی تان افزایش یابد باید حلال مشکلات مالی خود باشید.
اگر مشکلات مالی تان را حل نکنید هرگز ثروتمند نخواهید شد
در واقع هر چه بیشتر این مشکل تداوم یابد ,فقیرتر خواهید شد.
مثل دندان درد اگر زود آن را حل نکنید آزارتان خواهد داد و به کارهای دیگر نخواهید رسید سر کار نخواهید رفت و و بدون شغل نمی توانید اجاره خانه تان را بپردازید اگر اجاره خانه را نپردازید جایی جز خیابان نخواهید داشت و با بی خانمانی و با وضعیت جسمانی و روحی ضعیف مجبوری غذایت را از سطل زباله تهیه کنی و هنوز هم دندان درد داریم

بسیاری از مردم زمانی که کوچک هستند و مشکلات مالی شان در حد یک دندان درد ساده است .آن را حل نمی کنند در عوض با نادیده گرفتن این مشکلات و یا حل نکردن ریشه مسئله بر وخامت اوضاع می افزایند

هرچند مشکلات مالی خود یک مشکل حساب می شوند اما خود این مشکلات راه حل خلاصی از تمام این مسائل است.

اگر مردم مشکلات را حل کنند باهوش تر می شوند و ضریب هوشی مالی آنها بهبود می‌یابد .
وقتی باهوش تر شوند می توانند مشکلات بزرگتری را حل کرده و با حل مشکلات بزرگتر ثروتمند شوند.
مثل مسائل ریاضیات که خیلی ها از آن متنفر هستند زیرا نمی دانند و نفس انسانی عادت بر آن دارد که دشمن چیزی است که نمی داند ولی اگر مصرانه به حل مسائل ریاضی بپردازید باهوش و باهوش تر خواهید شد و نهایتاً قادر به حل معادلات پیچیده خواهید بود
در حل مسائل مالی هم مثل ریاضی باید از آسان شروع کرد تمرین کرد برنامه ریزی نمود و هنگامی که مشکلی ایجاد شد با توجه به توان و مهارت شما هرگز تبدیل به بحران نمی شود

✅دلیل فقر

فقر یعنی نداشتن حداقل زندگی
فقر یعنی داشتن مشکلات بیشتر از راه حل.

دو نوع فقر داریم:
یکی فقر مطلق و دیگر فقر نسبی.

شاید بتوان فقر مطلق را ریشه کن نمود ولی فقر نسبی هرگز , زیرا در هر حال عده‌ای از عده ای دیگر فقیر تر یا ثروتمند تر هستند.

✅ علتهای فقر زیاد هستند
بعضی از علتها به خود فرد برمی گردند
مثل اینکه شخصی با تن سالم دنبال کار نمی رود و یا اینکه کار دارد ولی سر کار نمی رود یا اسراف و ولخرجی می کند.
و برخی علتها خارج از اراده فرد هستند مثل
تولد در خانواده ای فقیر یا از دست دادن نان آور خانواده
و یکی از علتها نپرداختن حق فقرا توسط ثروتمندان است.
و گاهی وقوع حادثه غیر قابل پیش بینی مثل سیل و زلزله که زندگی اشخاص را نابود می کند

برخی علت ها نیز به دولت ها مربوط است مثل رکود و تورم و یا سیاستهای غلط اقتصادی یا وقوع جنگ .

❌ ولی هیچیک از این ها نباید باعث شود که تسلیم شویم.
باید با توکل به خدا پیشرفت کرد و با تقویت هوش مالی حداقل زندگی را برای خود تامین نمود

✅قوانین پول

پول برای خود قوانینی دارد.
کسی که می خواهد هوش مالی خود را تقویت کند باید از این قوانین آگاه باشد و بداند که (پول در برابر تورم چگونه بی ارزش می شود) و این را بدانند که (پس انداز پول یک دیوانگی است)
وقتی پول شما عاطل و باطل در بانک می ماند در اثر(گذشت زمان) پول شما کاملاً بی ارزش می شود حتی اگر سودی هم بدان تعلق گیرد.
اگر هزار سال هم پول شما در بانک بماند هیچیک از کارمندان بانک به شما اطلاع نخواهند داد که پول شما در آنجا روز به روز بی ارزش می شود و بیاید فکری برای پول خود بکنید
ولی متقابلا اگر به بانک بدهکار باشید تا ریال آخر سود و بهره و جریمه و اصل پول از شما مطالبه خواهد شد.
همچنین بانک پول شما را به داراییهای با ارزش تبدیل می کند و خود از آنها استفاده می کند .ملک و سهام می خرد , به مردم وام می دهد و بهره کلان می گیرد و پول شما هم همان مقداری است که در بانک مانده است.

❌فکر اساسی این است که باید پول از یک دارایی به دارایی دیگر با سرعت هر چه بیشتر منتقل شود; دارایی هایی که بر ارزش آن افزوده شده و یا این که منجر به تولید نقدینگی شوند

✅تغییری دیگر در پول


ترس از مواجه شدن با فقر در زمان بازنشستگی یکی از ترس های مردم و یکی از مشکلات روانی آنهاست .
بسیاری از کارگران در شرکتها و کارخانجات و ادارات, علیرغم نارضایتی از حقوق ماهیانه به امید واریز شدن حق بیمه جهت استفاده از خدمات درمانی و حقوق بازنشستگی به کار خود ادامه می دهند.

فقدان آینده مالی منتهی به تاسیس تامین اجتماعی شده است.

به نظر اینجانب تامین اجتماعی یعنی دزدیدن پول از جوانها و دادن پول به سالمندان. زیرا پولی که در حال حاضر تامین اجتماعی از شما می گیرد بسیار گران قیمت تر و ارزشمند تر از پولی است که در ۳۰ سال آینده به شما خواهد داد.
امید به بیمه تامین اجتماعی از قوانین قدیمی پول است.
نویسندگان از کودکانی که در نسل انفجار به دنیا آمده اند به عنوان (بیبی بومر) Baby Boomerیاد می کنند.
یعنی نسلی که پس از جنگ جهانی دوم به دنیا آمده است.
از ویژگی های بارز این نسل( ریسک پذیری+ کارآفرینی + خلق کسب و کار)است.
آنها به تصویر سازی مثبت از خود اهمیت قائل هستند.
اگر یک (بی بی بومر )یک دست کت شلوار گرانقیمت بخرد هیچ‌گاه مارکش را نمی کند.
آنها به امید تامین اجتماعی زندگی نمی کنند بلکه در دلِ (مشکلات مالی) به دنبال(شکار فرصت های ناب) هستند.

نکته هایی از هوش مالی

به نام خدا

مقدمه

هوش مالی
وقتی که به سن کار و اشتغال می رسیم در واقع در حال تعیین سرنوشت خود هستیم و با انتخاب صحیح و دقیق و آموزش صحیح می توانیم به کسب درآمد بپردازم.
هیچ فردی بدون آموزش به موفقیت دست نخواهد یافت مطالبی که پیش رو دارید دانش عظیمی با پشتوانه قدرتمند است
زمانی که واقعا مسائل مالی مطرح شده باشد بسیار جدی هستیم
هوش مالی باعث می‌شود مردم توانایی پردازش اطلاعات مالی را داشته و آن را به دانش تبدیل کنند و بیشتر مردم از هوش مالی مورد نیاز برای پذیرش مسئولیت زندگی برخوردار نیستند
یکی ازگامهای اول برای ثروتمند شدن به واسطه هوش بیشتر, استفاده از فرصت ها به هنگام ظهور است.

یکی از بزرگترین شکست های سیستم آموزشی ناتوانی در ارائه آموزش های مالی برای دانش آموزان است.
این باور غلط است که پول منشاء شرارت است.
بلکه فقر عامل بروز رفتارهای شیطانی است. اشتغال به کاری که از آن متنفریم یا سخت کار کردن و در عین حال عدم درآمد کافی برای تامین نیازهای خانواده خود شیطان است نزاع با افرادی که به آنها عشق می ورزیم منشاء بدی هاست. وقتی کارگری را به کار می گیریم ولی نمی توانیم دستمزد وی را بپردازیم گناهکار هستیم.
بنابر این پول به خودی خود منشاء شرارت نیست بلکه افکار و اندیشه ناصواب است که منشاء شرارت است.
پول فقط پول است.
برای ثروتمند شدن نیاز به دانش مالی داریم. همچنان که برای ورزشکار شدن نیاز به تمرین و دانش ورزشی داریم.
به صرف بالا و پایین پریدن کسی ورزشکار نمیشود باید دانش مربوط به بدن و حرکات ورزشی و دانش ورزشی را داشته باشد.
ثروتمند شدن نیز قوانینی دارد و هرگز اتفاقی نیست اصلاً در جهان چیزی به نام شانس وجود ندارد

مردم بدون دانش مالی کار می کنند از نظر مالی مشکلات زیادی برایشان به وجود می آید بدون دانش مالی مردم خانه می خرند و فکر می کنند خانه دارایی شان محسوب می شود یا پس انداز می کنند غافل از اینکه پول در اثر گذشت زمان بی ارزش می شود.
بدون دانش مالی مردم به دنبال افرادی گشته تا آنها راه را به ایشان نشان دهند غافل از اینکه مشورت با افراد فاقد دانش مالی آنها را به بیراهه می کشاند و موجب ورشکستگی شان می شود.

مطالبی که می خوانید مربوط به تقویت هوش مالی شماست تا بتوانید اطلاعات مالی خود را پردازش نموده تا مسیر خود را به سمت نیروی نیروانای مالی( آرامش استقلال مالی)پیدا کنید

٢٣فروردین ١٤٠٢


◀️هوش مالی چیست؟

در نظام کسب درآمد هر کسی دخل و خرج و هر کسی مشکلات خاص خودش را دارد .
هزینه های زندگی از قبیل خورد و خوراک, مسکن و تربیت و آموزش فرزندان و هزینه های پزشکی موجب میشود جهت کسب درآمد به دنبال( اصلاح و تقویت باور )و یافتن (راه حل قوی) باشیم .
هیچ کس با زیاد درس خواندن ثروتمند نشده است . فرهیختگی و دانشمند بودن موجب پرداخت شدن بدهی های ما نمی شود و حتی باعث نمی شود که مردم از بدهی های ما چشم پوشی کنند.
داشتن بیمه نیز فقط موجب آن می شود که در صورت وقوع حادثه یا بیکاری و بازنشستگی زودتر فقیر نشویم.
قبل از هر چیز (باید نظام باورها در جهت کسب درآمد حلال و سرمایه گذاری درست اصلاح شود)
باور درست این است که پول اهمیت دارد و یکی از مهمترین مسائل زندگی ماست و به همین دلیل باید تلاش کنیم تا هوش مالی خود را افزایش دهیم

✅ آیا پول شما را ثروتمند می کند؟

هرگز.
پول هرگز شما را ثروتمند نمی کند؟

تعجب نکنید. ادامه مطلب را بخوانید.
ما اشخاص زیاد را می شناسم که به سر کار می‌روند چند پول بیشتر در می آورند ولی ثروتمند نشده اند .
بعضی ها در بازار سهام سرمایه خود را از دست داده اند. سرمایه گذاری روی طلا( تنها پول واقعی دنیا)نیز می تواند برای سرمایه گذار هزینه هایی در بر داشته باشد.
چون نوسان قیمت طلا غیر قابل پیش بینی است.
کسی برنده است که اطلاعات و دانش و خرد و نحوه انجام کار و هوش مالی خود بهره گیرد که باعث تولید ثروت می شود.

اغلب مردم بدون داشتن هوش مالی در املاک و سهام سرمایه گذاری می کنند نه در بازار اطلاعات.

✅ دلیل اصلی فقر بسیاری از مردم قدرت بسیار بالای ضمیر ناخودآگاه است.
ضمیر قدرتمند اخودآگاه می تواند کنترل امور را به دست گرفت و بگوید( این خیلی ریسکش بالاست اگر ضرر کنیم چه می شود اگر اشتباه کنیم چه؟)
برای مثال احساس ترس باعث می شود ضمیر ناخودآگاه در مقابل گرایش‌های بخش‌های چپ و راست مغز قرار گیرد
ساده بگویم برای افزایش نبوغ مالی خود مهم است در ابتدا این سه بخش مغز هماهنگ باشند و به هم کمک کنند نه این که باهم به جنگ بپردازند.
نحوه انجام کار در این مطالب بیان خواهد شد
نهایتا نتیجه این بحثها این است که داشتن پول یا زیاد کار کردن یا داشتن املاک و یا خرید سهام یا ارز دیجیتالی شما را ثروتمند نمی کند
بلکه (هوش مالی یا همان ضریب هوش مالی , شما را ثروتمند می کند)
١٤٠٢/٠١/٢٣

◀️مشکلات مالی فقرا با ثروتمندان فرق میکند▶️

✅ مشکلات مالی افراد فقیر عبارتند از
نداشتن پول
کافی استفاده از اعتبار برای تامین کمبودهای مالی افزایش هزینه های زندگی
افزایش مالیات با افزایش درآمد
ترس از شرایط بحرانی
توصیه های مالی نامطلوب
نداشتن پول بازنشستگی کافی


✅ مشکلات مالی افراد ثروتمند

داشتن پول بیش از حد
نیاز به حفظ و سرمایه گذاری پول
توجه مردم به آن به خاطر پول
نیاز به کارشناسان مالی باهوش تر
بزرگ کردن کودکان لوس
برنامه ریزی برای به ارث گذاشتن املاک و مستغلات
مالیات های بیش از حد دولت

◀️راه حل های ضعیف برای مشکلات مالی▶️

خیلی ها معتقد هستند که اگر پول زیادی داشتند مشکلات مالی شان مرتفع میشد کمتر کسی می‌‌داند داشتن پول خیلی زیاد باعث ایجاد مشکلات مالی زیاد هم می شود.

در کتاب هوش مالی رابرت کیوساکی مثال های مختلفی در مورد این که پولدار های زیادی در آخر به فقر رسیدند آورده شده است . چون شیوه ما خلاصه گویی و ارائه اصل مطالب است در اینجا از بازگویی آنها خودداری می شود.
سپس نویسنده بیان کرده است که (سخت کوشی) باعث حل مشکل نخواهد شد و چه بسا افراد سخت کوشی که ولی فقیر هستند
همچنین (تحصیلات) باعث حل مشکلات مالی نمیشه و جهان پر است از افراد فقیر با تحصیلات عالی که به آنها سوسیالیست (یعنی طرفدار توزیع و تعدیل ثروت) گفته می‌شود
همچنین گفته است که (کار) نیز حلال مشکلات مالی نیست و اشخاص زیادی هستند که در نظر آنها کار به معنای شکست است و با اینکه کار دارند ولی اکثر مستاجر بی پول و فاقد پول کافی برای پرداخت هزینه های اولیه زندگی خود هستند.

✅ در مقابل نویسنده باید گفت که هرچند (کار) و (سخت کوشی )و(تحصیلات) همه مشکلات را حل نمی‌کند ولی نمی توان به مردم توصیه کرد که اینها را انجام ندهند دنبال کار نروند و به تحصیلات ادامه ندهند ولی باید بدانند که همه مشکلات با اینها حل نمی شود

خلاف شئون وکالت و انتقاد به تشخیص مصداق

بنام خدا
ضرورت بازنگری در تخلف انتظامی رفتار خلاف شئون وکالت ؛ تعقیب و مجازات رفتار خلاف تفکر با دستاویز رفتار خلاف شأن وکیل

۸فروردین ۱۴۰۲

خواندن این مطلب 3 دقیقه زمان می برد

وکیل محمدحسین مسرتی در واکنش به خبر ابطال پروانه وکالت نعمت احمدی نسب در یادداشتی بر پرهیز از برخورد سلیقه ‌ای در بررسی تخلفات انتظامی تاکید کرد.

خبر محرمیت دائم از اشتغال به وکالت نعمت احمدی در روزهای گذشته واکنش های فراوانی در پی داشت و دکتر احمدی در توضیح چرایی این اتفاق شکایت صورت گرفته از سوی شاکی خصوصی را بدون ارتباط با فعالیت وکالتی‌اش اعلام کرد که نمی‌بایست در دادگاه انتظامی کانون وکلای مرکز مورد بررسی قرار می‌گرفت.

وکیل محمدحسین مسرتی(عضو کانون وکلای خوزستان) در یادداشتش خواستار نظارت بر مدیرانی شد که «رفتارهای خلاف تفکرشان» را به بهانه «رفتار خلاف شأن» مجازات می کنند.

متن یادداشت این فعال صنفی با عنوان «خلاف شأن یا خلافِشان» را در ادامه می خوانید:

خلاف شأن یا خلافِشان

خبر محرومیت دائم یکی دیگر از اساتید حقوق از پروانه وکالت (ابطال پروانه) توسط مراجع انتظامی کانون وکلای دادگستری و دادگاه عالی انتظامی قضات، بار دیگر تخلف انگاری بحث برانگیزی تحت عنوان《رفتار خلاف شئون وکالت》را بر سر زبان ها آورد. چرا که حسب اظهارات محکوم علیه محترم، ایشان بدواً توسط دادسرای کانون وکلای مرکز تحت چنین عنوانی تحت تعقیب قرار گرفته بودند.

تخلف مزبور ابتدا در ذیل بند ۱ ماده ۸۰ آیین نامه لایحه قانونى استقلال کانون وکلای دادگسترى مصوب ۱۳۳۴، به صورت مجمل و مبهم به رسمیت شناخته شده بود و در سال ۱۴۰۰ در حالی که تصور می‌شد مدیران کانون‌های وکلا با دیدن تبعات فاسد یک عنوان کیفری موسع و بدون مرز و تعریف، به حذف این عنوان در جریان اصلاح آیین نامه لایحه استقلال… همت گمارند، تخلف انگاری مزبور بر خلاف انتظار در بند ۱ ماده یکصد و بیست و چهار تکرار گردید.

اگرچه اولین تعریف از رفتار خلاف شئون وکالت وفق تبصره این ماده به این نحو ارائه شد:

《تبصره- ازجمله موارد رفتار خلاف شئون وکالت عبارت است از فعل یا ترک فعلی که مطابق قانون جرم بوده و یا موجب وهن جامعه وکالت و یا مغایر عرف مسلم آن باشد به‌نحوی‌که اغلب وکلا آن را مذموم بدانند.》

اما ذکر عبارت 《…از جمله》در ابتدای تعریف، با تمثیلی کردن آن مجدداً حدود و ثغور این تعریف را باز گذاشته و شبهه ی علاقه ی تصمیم سازان به حفظ حیات این ابزار بی لجامِ برخورد سلیقه‌ای با وکیل را جدی نمود.

از طرف دیگر گردانندگان سالیان کانون وکلای دادگستری در آزمون《خودانتظامی》نمره قبولی به دست نیاورده‌اند. چرا که استفاده از آن ابزار وسیع و متورم انتظامی در کنار اختیاراتی مانند تعیین اعضای دادسرا و دادگاه انتظامی توسط هیأت مدیره حاکم و اختیار ارجاع به هر یک از این اشخاص توسط رئیس هیأت مدیره (مواد ۹۶ و ۹۷ همان آیین‌نامه) توالی پر انتقادی را ایجاد نموده و کمتر وکیلی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم شاهد این آثار زیانبار نبوده باشد.

در نتیجه صرفاً به عنوان مثال، یک هیأت مدیره می‌توانند ابتدا چینش دادیاران و شعب دادگاه انتظامی را به نحوی تدارک ببیند که شامل دو بخش

الف)قضاوت کنندگان خودی و

ب) قاضیان غیرخودی

یا

الف)قضاوت کنندگان اهل تسامح و

ب)قضاوت کنندگان سخت‌گیر

باشد، سپس اتهام بسیار مهم خیانت یک وکیل موافقِ ایشان در حق موکل که مستظهر به شکایت شاکی خصوصی هم هست را در قالب اتهام تنزیل یافته‌ی رفتار خلاف شأن به دادیار یا دادرس موافق ارجاع و به این ترتیب پرونده را به سوی تبرئه آن وکیل هدایت نمایند.

ولی در خصوص یک وکیل مخالف افکار و سلیقه خود، در یک انتقام انتظامی، انتقاد صنفی یا انتخاباتی وی بدون شاکی خصوصی را تحت همان عنوان گزاف و فراخ رفتار خلاف شأن، به سختگیرترین دادیاران و دادرسان (یا خودی ترین ایشان) ارجاع و تا سر حد تنزل درجه آن وکیل پیش بروند! طرفه آن که مطابق بند ۴ ماده ۱۱۲ همان آیین‌نامه، آرای انتظامی درجه ۱ تا ۳ برای محکوم علیه قطعی و غیرقابل اعتراض یعنی غیرقابل نظارت توسط دادگاه عالی انتظامی قضات است.

حال اگر بشنویم در مواردی یک دعوای تقابل (شکایت دو وکیل در یک موضوع واحد علیه یکدیگر) به دو رسیدگی کننده مختلف یعنی اتهام وکیل غیرخودی به دادرس سخت‌گیر و اتهام وکیل خودی به دادرسی اهل تساهل ارجاع گردیده است، تشکیک درباره مطلق یا محدود بودن خودانتظامی در کانون وکلای دادگستری، شدت خواهد گرفت.

همین موارد در رابطه با دیگر تخلفات بدون مرز و یک تعریف جامع و مانع، نظیر تخلف از قسم (رعایت راستی و درستی) یا اشتغال به حرفه مغایر با شئون وکالت صادق است.

عنوان این نوشتار تذکری است برای پرهیز از برخورد سلیقه ‌ای و لزوم محدود شدن و نظارت پذیر شدن تصمیمات معدود مدیرانی که قادرند اگر رفتار خلاف تفکرشان رخ داد آن را با تمسک به بهانه رفتار خلاف شأن مجازات نمایند.

خدا