منتظر مانده‌ام این عشق شبیخون بزند

لشکر آماده کند بر دل قانون بزند

فارغ از بحث و جدل منتظریم ای ساقی

همه رفتند و فقط شاهد و ساقی باقی

به که گوییم که پرونده ی ما جا مانده

همه خواهان و طلبکار و فقط ما خوانده

وای بر من که به‌غیر تو شکایت ببرم

عشق تو در دل و بر غیر حکایت ببرم

که تو هم شاهد و هم قاضی و هم‌عشق منی

رشوه و عشوه به پیش تو ندارد ثمنی

حکم رشدی برسان, لیلی‌ومجنون ماییم

تهی از عقل و فقط مظهر قانون ماییم

تو که از مشکل پرونده ی ما آگاهی

خود گواهی بجز اقرار نداریم آهی

ما نظرباز و تو در عاشقی و وقت سحر

شده دل زیر و زبر درغم تجدیدنظر

چه غم از آتش عشق است و غم دادرسی

همه تسبیح تو گوییم که فریادرسی

صبحگاهان به در رحمت آن شاه جهان

طیب الله که باز آمده تیمور زمان

داوری با تو و ما مفلس و بی‌چیز و فقیر

یله از هر دو جهانیم و به عشق تو اسیر

تیمور زمانی ١٤٠١/٧/١٢