از تو دل مست من جمال تو را خواست....

رونق بازار گرم عاشقی ام را

باز به یک راهبرد ساده شکستی

با گل رویت نماند فرصت تهدید

فرصتم از دست شد  چو  باده شکستی

***

مشتری نقد با رضایت کامل

آمده ام چشم و گوش بسته خریدار

جز تو فروشد کسی شکوفه لبخند؟

جز تو نبوده کسی دل شکسته خریدار

***          

سهم من از فرصت شبانه تو  بودی

قیمت این فرصت دوباره گران بود

عاشق کیفیت نگاه تو بودم

چشم نگار ندیده ام نگران بود

***              

منحنی عمرعاشقان به افول است

رو به تو آرند در نهایت این عشق

باغ ارم بود و باز چشم شقایق

غرق تماشا شد از سرایت این عشق

***            

گرچه تهیدست رفته ام به در عشق

جز به درت شکر من گذار ندارم

من به ضمانت خریده ام ز تو این عشق

از تو بجز تو من انتظارندارم

***                   

عاشق مفلس در آزمایش بازار

غرق تماشای راهبرد تمناست

حس کلان در دل  و بدون درآمد

فارغ از آن اقتصادخردتمناست

***            

از تو تقاضا نمود و عرضه نکردی

از تو دل مست من جمال تو را خواست

از تو ندانم چه خواهم این شب پرشور

از تو بخواهم فقط من آنچه خدا  خواست

......................................تیمورزمانی..............................

6/9/90داشتم مقاله ای با عنوان «لزوم تدوین استراتژی بازاریابی در حرفه وکالت »رو آماده می کردم این خطوط رو نوشتم