شعر ناقص
به نام خدا
سر ذوق آمدهام شعر حقوقی بسرایم
که بدانند من آن شاعر بین وکلایم
چه غم از جرح شهود است و غم شاهد عینی
شاهدی دارم و با عشقش از این غم به در آیم
همه گویند که جرم است فلان کار و فلان فعل
پی آنها نروم، دل زده از دادسرایم
بیحجابی همه جرم و هنر غرب گرایی است
من حجاب خودم ای «حافظ» و من غرب گرایم
خندهدار است اگر قاضی پرونده ما هم
ز تکبر بزند دم که رئیس الوزرایم
گاه شاهد شده قاضی و وکیل و همه کاره
نزنم دم هم از این غم ....
شکر ایزد شده سامانه چو بازوی عدالت
قبل از آن گم شده پرونده از
باز هم شعر حقوقی همه نقد و همه قند است
+ نوشته شده در جمعه سوم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 9:8 توسط تیمور زماني
|