صنعت قند کشور
برای صنعت قند این غزل از قند کمتر نیست
نمیدانم چرا این شعر هم وزن چغندر نیست
کشاورز از عیار و قیمت و از افت نالان است
کشاورز است و در احقاق حق خود تکاور نیست
کوپن مثل طلا یا وقت واریز وجوه نقد
برای خانواده کمتر از کبریت احمر نیست
مخند از اینکه میگوییم با حمل تراکتورها
برای قشر زحمتکش از این هم سخت دیگر نیست
به جای پول نقد ما حواله بوده در تقدیر
ضررها در ضرر پیدا, تو گویی روز محشر نیست
میان سالها تحریم و جیب کارگر خالی
پر از انبارها شکّر, همین کمتر ز خنجر نیست
بیا قدری ملاس آور, کز آن الکل شود پیدا
برای صنعت است الکل, در اینجا جای ساغر نیست
تفاله قیمتی دارد برای خود در این میدان
میان خشک و تر قیمت، برادر جان برابر نیست
زمان بهره برداری, چغندرکار صف در صف
بجز درد جهاز دخترش در فکر و در سر نیست
به چشم خویشتن دیدم به شکّر , حمله ی زنبور
به تولید عسل گویی , از این شکّر , فراتر نیست
وکیل قند پیرانشهر با اشعار گوناگون
مثال فایز دشتی, به یاد روی دلبر نیست
(زمانی )این غزل در مورد قند است و این صنعت
کمی شیرین شده امّا چنان قند مکرر نیست
تیمورزمانی ١٤٠٣/٠٩/٢٦