غزلی برای تکاوران دلیر ایران قدرتمند و زیبا
تکاور
تکاور از نهیب دشمن و طوفان نمی ترسد
ز شیطان لعین در سایه یزدان نمی ترسد
بجز دیدار حق در خلوت سنگر نمی جوید
به پیروزی نظر دارد, از این و آن نمی ترسد
به قوت , جز صفات فاتح خیبر نمی خواهد
ز دژخیمان دین و کشور این دژبان نمی ترسد
علی اکبر عزیز جان بابا روز عاشورا
چو اسماعیل, سرباز حسین (ع)از جان نمی ترسد
مثال مالک اشتر ,میان لشکر حیدر
ز زخم خنجر و شمشیر در میدان نمی ترسد
نگهبان وطن ,بنیان مرصوص از تک و پاتک
خدایا مرزبان از خصم سرگردان نمی ترسد
به سیمرغ اینچنین گفتم که از خاقان و رویین تن
به جنگ تن به تن این رستم دستان نمی ترسد
به جنگ نرم, این غواص اقیانوس دانشها
به شوق (لا تخف) از شورش و بحران نمی ترسد
خدایا ناخدای ما در این دریای بی پایان
به فرمان تو همچون نوح کشتیبان نمیترسد
به زیر پرچم عباس , اینجا کربلا ,ایران
تکاور, از شهادت , شاد و دست افشان نمی ترسد
زمانی شعر گفتن را , رها کن , ترک سر گفتن
بیاموز از علی اکبر , که هیچ از جان نمی ترسد
تیمورزمانی
١٤٠٢/٠٢/٢٨