پس از سالها دفتر خاطرات 

پر از عطر شیراز و شاخ نبات

 

خزانش بهار است و اردیبهشت 

نسیمش چنین مثنوی می نوشت 

 

به یاد آر عهد جوانی و عشق 

چو تلفیق شد زندگانی و عشق 

 

که در خاک شیراز و شهر سخن 

که ذکر جمیل است و یار کهن 

 

 

در این مثنوی یادی از "غزنوی "

فضا را کند از قضا مانوی

 

شده فارس ، کانون مهر و وفا

پس از سالها "غزنوی " آشنا 

 

به برگی نوشتم پر از اعتصاب

کنون خاطره مانده مانند خواب

 

کلاس تجارت همه ورشکست

چو میخانه هایی که ساغر شکست

 

شده فارس کانون مهر و وفا 

پس از سالها "غزنوی " آشنا 

 

دل کوچک ما و دانشکده 

به یاد عزیزان چو جشن سده 

 

ز دشتاب و شیراز و پاریس و نیس 

همه خاطرات است و متن سلیس

 

اگر مثنوی باز بر دل نشست 

که این ذکر استاد و شاگردی است 

 

به یاد همه قدر دانیم و بس

همی شکر گویم چو دارم نفس  

 

شبی بود و شیراز پر خاطره 

"زمانی"شده جذب این منظره 

 

 

🌺

__________________________________

 

بیاد همه استادان عزیز دانشکده ،چه آنهایی که افتخار شاگردی ایشان را داشته ام و چه آنهایی که نداشته ام. 

 

 

 

تیمور زمانی ۱۳۹۵/۰۸/۱۷