وقتی بر می گشتم
انگار دنیا را به من داده بودند
برای همه دلم تنگ شده بود
ولی هیچکس جز مادرم
برای من دلش تنگ نمی شد
و هیچکس جز مادرم
به یاد من نبود
من باید می رفتم
و تصوراتم را از نو می نوشتم
من باید خودم را از نو می شناختم
و دوستانم را از نو تعریف می کردم
و گذشته ها را در گذشته جا می گذاشتم
باید می رفتم
هر کس می خواست با من بیاید ، می آمد.
آری من اشتباه کردم.
ولی به مصلحت الهی راضی ام.
۱۳۹۵/۰۵/۲۱ تیمور زمانی
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۵ ساعت 19:25 توسط تیمور زماني
|