دل از کارمان تا به کرمان رسید 

ز مشرق منور به ایمان رسید 

 

دل غنچه ها در کریمان شکفت

از آن بلبل مست کرمان چه گفت 

 

  

ز شیر شتر گنبد جبلیه

بر افراشته گشته در بادیه 

 

ده بهمن آمد به جشن سده 

 چه گورو برآمد به آتشکده 

 

ابوحامد آمد به یخدان رسید 

چو خورشید سر زد یخ جان چکید 

 

 

وکیلم من ، آنجاست بازار من 

مباشید مردم در آزار من 

 

رسیدم چو در مسجد پامنار 

ز آل مظفر ندیدم کنار 

 

ندیدم من از باغ لل هیچ چیز 

بجز اسم خوب و مثال تمیز

 

هزار و به یک شب رسیدم سحر 

ترافیک سنگین شده دردسر 

 

چو خواجو ز کرمان به شیراز رفت 

دل عاشق من به پرواز رفت 

 

من از خط افسر در این مثنوی 

نشان کردم از زینت مانوی 

 

شده انقلاب و خیابان شاه 

همانطور خیره به سیمای ماه 

 

به کرمان رفیق عزیزم حمید 

چو این مثنوی را ز من می شنید 

 

مرا آفرین گفت و تحسین نمود(عمراً)

بخندید و این شعر گلچین نمود 

 

من این را نوشتم به روی عریض

منم سالم و قافیه شد مریض 

 

چو شعر "زمانی" به کرمان رسید 

مرا مژده از جان جانان رسید 

 

_____________________________

 

تقدیم به حمید عزیز

________________________________________________

عریض نه مه نه دی؟

پته (یا پته دوزی) نوعی از رودوزی‌های کرمان است. پارچه زمینه پته پارچه‌ای ضخیم و پشمی است که عریض نامیده می‌شود. هنرمندان پته دوز که اکثراً نیز از زنان و دختران خانه‌دار هستند باکمک سوزن نقوشی ذهنی را که ملهم از پندارها و بینشهای شخصی شان است، به وسیلهٔ بخیه‌های نخی رنگین بر زمینه ی‌پارچهٔ پشمی ضخیمی (عریض) می‌نشانند.