ساقی دادگسترم
من که شکسته ساغرم، ازتو چگونه بگذرم
خاک توام به سر اگر، داد به دیگری برم
حق مرا ادا کن ای ، جام تو پر شراب و می
با دل پر ترانه، کی ، رفته ای از برابرم؟
دعوی ما به زمزمه، زمزم عشق شد همه
جز تو دراین محاکمه، نیست وکیل دیگرم
در دل من نشسته ای ، جام مرا شکسته ای
هرچه در است بسته ای، جز در صاحب کرم
باز به روز داوری، از سر عشق، ای پری
با تو و عشق دیگری ، عشق تو بوده داورم
جرمشناس عاشقان، گفته مرا در این جهان
جز دل مستم این زمان ، بر در تو نیاورم
دست نداشت نیمه شب ، باز «زمانی»از طرب
با تو چه گفته زیر لب ، ساقی دادگسترم
تیمورزمانی
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 21:55 توسط تیمور زماني
|
وبلاگی برای ارتباط با دوستان همکلاسی _ دانشجویان حقوق دانشگاه شیراز (ورودی های 1371)